تنبلي و وسوسه شيطان براي نماز شب
رسول خدا (ص) فرمود: «اِسْتَعينُوا بِطَعامِ السَّحُرِ عَلي صِيامِ النَّهارِ وِ بِالْقَيْلُولَةِ عَلي قِيامِ اللَّيْلِ، وَ ما نامَ اللَّيْلَ كُلَّهُ اَحَدٌ اِلاّ بالَ الشَّيْطانُ في اُذُنَيْهِ وَ جاءَ يَوْمَ الْقِيامَة ِمُفْلِساً وَ ما مِنْ اَحَدٍ اِلاّ وَ لَهُ مَلَكٌ يُوقِظُهُ مِنْ نَوْمِهِ كُلَّ لَيْلَهٍ مَرَّتَيْنِ يَقُولُ يا عَبْدَاللهِ! اُقْعُدْ مُتََذَكِّراً رَبَّكَ، فَفِي الثّالِثَهِ اِنْ لَمْ يَنْتَبِه يَبُولُ الشَّيْطانُ في اُذُنِهِ».
با غذا خوردن در سحر براي روزه گرفتن نيرو بگيريد و با خواب قيلوله (در روز) براي نماز شب ياري بجوييد؛ هيچ كس تمام شب را نميخوابد (و براي نماز شب بر نميخيزد) مگر اينكه شيطان او را وسوسه كرده است و كسي كه در شب براي نماز برنخيزد، روز قيامت، فقير محشور ميشود و هيچ كسي نيست مگر اينكه فرشتهاي دارد كه در هر شب، دو بار او را بيدار ميكند و ميگويد: اي بنده خدا! براي نماز و ياد پروردگارت برخيز، و اگر در دفعه سوم بيدار نشود، شيطان در گوشش بول ميكند شيطان او را فريب ميدهد و از فيض بزرگ و ثواب نماز محروم ميسازد).
در مفاتيح الجنان آمده است كه: ابن ابى جمهور از رسول خدا (ص) نقل كرده كه آن حضرت روزى به اصحاب خود فرمود كه هرگاه كسى خوابيده شيطان بر پشت سر او سه گره مىزند، و بر هر گرهاى گويد عليك ليل طويل فارقد يعنى شب دراز است بخواب، پس هرگاه بيدار شد و ذكر خدا نمود يك گره باز شود و اگر وضوء گرفت گره ديگر گشوده شود و اگر نماز خواند گره ديگر باز شود آنگاه داخل صبح شود با نشاط و پاكيزه نفس وگرنه در حالى صبح مىكند كه خبيث النفس است و با كسالت است و اين روايت در كتابهاى اهل سنت نيز ذكر شده است.
روايت دوم: قطب راوندى روايت كرده كه: حضرت عيسى (ع) مادر خود حضرت مريم (ع) را پس از مردنش صدا زد و گفت: مادر با من تكلم كن، آيا مىخواهى بدنيا برگردى؟ مادرش گفت: بلى دوست دارم به دنيا برگردم براى نمازگزاران در شبهاى بسيار سرد و روزه گرفتن در روزهاى بسيار گرم، اى پسر جان اين راه بيمناك است.
وقت نماز شب
1) وقت خواندن نماز شب، بعد از نصفه شب (ساعت 12 نيمه شب) تا طلوع صبح صادق و هر چه به سحر نزديك اذان صبح (نماز صبح) نزديكتر باشد، بهتر است.
2) (افضل) بهتر است كه نماز شب به هنگام سحر خوانده شود و هنگام سحر و شب از ديدگاه شرع عبارت است از يك سوم آخر شب و هر قدر به صبح نزديكتر باشد بهتر است و فوايد آن بيشتر خواهد بود.
3) وقت نماز شب؛ نماز شب را در هر موقع شب ميتوان خواند، ولي بهتر است که در نزديکي اذان صبح خوانده شود. وقت نماز شب از نيمه شب تا فجر صادق است و هنگام سحر از ساير مواقع بهتر است.
كيفيت نماز شب (نوع اول)
نماز شب يازده ركعت است: چهار تا دو ركعت (مثل نماز صبح) به نيت نماز شب و يك نماز دو ركعت به نيت نماز شَفْعْ و يك نماز يك ركعتي به نيت نماز وَتْر
نيت: دو ركعت نماز شب ميخوانم قُربة اِلي الله
- در ركعت اول: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قول هو الله احد + ركوع + سجده
- در ركعت دوم: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قول هو الله احد + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام.
(نماز شبي كه در قست بالا آمده است را چهار بار تكرار كنيد كه جمعاً هشت ركعت نماز شب ميشود).
نيت: دو ركعت نماز شَفْعْ ميخوانم قُربة اِلي الله
- در ركعت اول: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قول هو الله احد + يك بار سوره قول اعوذ برب الناس + ركوع + سجده.
- در ركعت دوم: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قول هو الله احد + يك بار سوره قول اعوذ برب الفلق + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام.
نيت: يك ركعت نماز وَتْر ميخوانم قُربة اِلي الله
- در ركعت اول: يك بار سوره حمد + سه بار سوره قول هو الله احد + يك بار سوره قول اعوذ برب الفلق + يك بار سوره قول اعوذ به رب الناس
- در قنوت: خواندن كامل قنوت + در حاليكه دستهايتان در حالت قنوت است، (با انگشتان دست راست يا با تسبيح) چهل بار بگوييد ( اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنينَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمينَ وَ اَلْمُسلِماتْ ) «خدايا ببخش جميع مؤمنين مرد و مؤمنين زن را». و بعد از آن هفتاد بار بگوييد ( اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبي وَ اَتُوبُ اِلَيه) «آمرزش ميطلبم از خدايي كه پروردگارم است و بسويش باز ميگردم». سپس هفت بار بگوييد (هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ اَلْنار) «اين است مقام كسي كه از آتش قيامت به تو پناه ميبرد». سپس سيصد مرتبه بگوييد ( اَلْعَفو ) «ببخش». + و سپس يك بار بگوييد ( رَبّ اغْفِرْلى وَ ارْحَمْنى وَ تُبْ عَلىََّ اِنَّكَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحيم ) «پروردگارا ببخش مرا و رحم كن به من و توبه مرا بپذير به راستي كه تو، توبه پذيرنده، بخشنده و مهرباني». + ركوع + سجد + تشهد + سلام + (پايان نماز) + تسبيحات فاطمة زهرا (س)
(تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله عليها): (34 مرتبه، الله اكبر، 33 مرتبه، الحمد لله و 33 مرتبه، سبحان الله)
در حديثي آمده: خواندن تسبيحات فاطمه زهرا (سلام الله عليها) از هزار ركعت نماز مستحب، نزد خداوند بهتر است).
<-PollItems->
مسأله 910
فروختن در و پنجره و چیزهای دیگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود ، باید اینها را صرف تعمیر همان مسجد كنند . وچنانچه بدرد آن مسجد نخورد ، باید در مسجد دیگر مصرف شود ، ولی اگر بدرد مسجدهای دیگر هم نخورد ، میتوانند آنرا بفروشند و پول آن را اگر ممكن است صرف تعمیر همان مسجد وگرنه صرف تعمیر مسجد دیگر نمایند .
مسأله 911
ساختن مسجد و تعمیر مسجدی كه نزدیك به خرابی میباشد مستحب است واگر مسجد طوری خراب شود كه تعمیر آن ممكن نباشد ، میتوانند آنرا خراب كنند و دوباره بسازند بلكه میتوانند مسجدی را كه خراب نشده ، برای احتیاج مردم خراب كنند و بزرگتر بسازند .
مسأله 912
تمیز كردن مسجد و روشن كردن چراغ آن مستحب است ، وكسی كه میخواهد مسجد برود ، مستحب است خود را خوشبو كند ولباس پاكیزه و قیمتی بپوشد ، و ته كفش خود را وارسی كند كه نجاستی بآن نباشد ، و موقع داخل شدن به مسجد اول پای راست و موقع بیرون آمدن ، اول پای چپ را بگذارد ، و همچنین مستحب است از همه زودتر به مسجد آید و از همه دیرتر از مسجد بیرون رود .
مسأله 913
وقتی انسان وارد مسجد میشود ، مستحب است دو ركعت نماز به قصد تحیت و احترام مسجد بخواند ، و اگر نماز واجب یا مستحب دیگری هم بخواند كافی است .
مسأله 914
خوابیدن در مسجد اگر انسان ناچار نباشد وصحبت كردن راجع به كارهای دنیا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعری كه نصیحت و مانند آن نباشد مكروه است . و نیز مكروه است آب دهان و بینی و اخلاط سینه را در مسجد بیندازد و گمشدهای را طلب كند و صدای خود را بلند كند ولی بلند كردن صدا برای اذان مانعی ندارد .
مسأله 915
راه دادن بچه و دیوانه به مسجد مكروه است و كسی كه پیاز و سیر و مانند اینها خورده كه بوی دهانش مردم را اذیت میكند مكروه است به مسجد برود.
ذان و اقامه
مسأله 916
برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای یومیه اذان واقامه بگویند ، ولی پیش از نماز عید فطر و قربان ، مستحب است سه مرتبه بگویند الصلاه و در نمازهای واجب دیگر سه مرتبه الصلاه را به قصد رجاء بگوید .
مسأله 917
مستحب است در روز اولی كه بچه بدنیا میآید یا پیش از آن كه بند نافش بیفتد ، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند .
مسأله 918
اذان هیجده جمله است : الله اكبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله ، حی علی الصلاه ، حی علی الفلاح ، حی علی خیر العمل ، الله اكبر ، لا اله الا الله هر یك دو مرتبه ، واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اكبر از اول اذان و یكمرتبه لا اله الا الله از آخر آن كم میشود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود .
مسأله 919
اشهد ان علیا ولی الله جزء اذان و اقامه نیست ولی خوبست بعد از اشهد ان محمدا رسول الله ، به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه الله اكبر یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست كه او را وصف كنند . اشهد ان لا اله الا الله یعنی شهادت میدهم كه غیر خدائی كه یكتا وبیهمتا است خدای دیگری سزاوار پرستش نیست اشهد ان محمدا رسول الله یعنی شهادت میدهم كه حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه وآله وسلم پیغمبر و فرستاده خدا است . اشهد ان علیا امیر المؤمنین و ولی الله یعنی شهادت میدهم كه حضرت علی علیه الصلاه والسلام امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است . حی علی الصلاه یعنی بشتاب برای نماز حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری . حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین كارها كه نماز است . قد قامت الصلاه یعنی به تحقیق نماز بر پا شد . لا اله الا الله یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی كه یكتا و بیهمتا است .
مسأله 920
بین جملههای اذان و اقامه باید خیلی فاصله نشود و اگر بین آنها بیشتر از معمول فاصله بیندازد ، باید دوباره آنرا از سر بگیرد .
مسأله 921
اگر در اذان واقامه صدا را در گلو بیندازد چنانچه غنا شود ، یعنی بطور آوازهخوانی كه در مجالس لهو و بازیگری معمول است اذان و اقامه را بگوید ، حرام است و اگر غنا نشود مكروه میباشد .
مسأله 922
در پنج نماز اذان ساقط میشود : اول نماز عصر روز جمعه . دوم نماز عصر روز عرفه كه روز نهم ذی حجه است . سوم نماز عشاء شب عید قربان ، برای كسی كه در مشعر الحرام باشد . چهارم نماز عصر و عشاء زن مستحاضه ، پنجم نماز عصر و عشاء كسی كه نمیتواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری كند و در این پنج نماز در صورتی اذان ساقط میشود كه با نماز قبلی فاصله نشود یا فاصله كمی بین آنها باشد ، ولی فاصله شدن نافله و تعقیب ضرر ندارد .
مسأله 923
اگر برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند ، كسی كه با آن جماعت نماز میخواند ، نباید برای نماز خود اذان و اقامه بگوید .
مسأله 924
اگر برای خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببیند جماعت تمام شده تا وقتی كه صفها بهم نخورده و جمعیت متفرق نشده ، نمیتواند برای نماز خود اذان و اقامه بگوید در صورتی كه برای جماعت اذان واقامه گفته شده باشد .
مسأله 925
در جائی كه عدهای مشغول نماز جماعتند ، یا نماز آنان تازه تمام شده و صفها بهم نخورده است ، اگر انسان بخواند فرادی یا با جماعت دیگری كه برپا میشود نماز بخواند ، با سه شرط اذان و اقامه از او ساقط میشود : اول آن كه برای آن نماز ، اذان و اقامه گفته باشند . دوم آن كه نماز جماعت باطل نباشد . سوم آن كه نماز او و نماز جماعت در یك مكان باشد ، پس اگر نماز جماعت ، داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند ، مستحب است اذان و اقامه بگوید .
مسأله 926
اگر در شرط دوم از شرطهائی كه در مسأله پیش گفته شده شك كند ، یعنی شك كند كه نماز جماعت صحیح بوده یا نه ، اذان واقامه از او ساقط است ولی اگر در یكی از دو شرط دیگر شك كند مستحب است اذان و اقامه بگوید .
مسأله 927
كسی كه اذان و اقامه دیگری را میشنود مستحب است هر قسمتی را كه میشنود بگوید ولی از ( حی علی الصلاه ) تا ( حی علی خیر العمل ) را به امید ثواب بگوید .
مسأله 928
كسی كه اذان و اقامه دیگری را شنیده ، چه با او گفته باشد یا نه ، در صورتی كه بین آن اذان و اقامه و نمازی كه میخواهد بخواند زیاد فاصله نشده باشد ، میتواند برای نماز خود اذان واقامه نگوید .
مسأله 929
اگر مرد اذان زن را با قصد لذت بشنود ، اذان از او ساقط نمیشود . بلكه اگر قصد لذت هم نداشته باشد ، ساقط شدن اذان اشكال دارد .
<-PollItems->
(شيخ در عبادت و صفاى باطن و حالت تضرّع و زارى به درگاه حضرت بارى و تهجّد و سحر خيزى و دعا و مناجات، يكى از اوتاد روزگار بوده و تا سر حدّ قدرت نمىگذاشته عمل مستحبى از او فوت شود).
شهيد محراب، ملاّ محمد تقى برغانى قزوينى ميگويد:
(روزى مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطاء وارد قزوين شد و در منزل يكى از بزرگان رحل اقامت افكند. در آن منزل، باغى نيز وجود داشت. وقت خواب فرا رسيد و همه خوابيدند و من هم در گوشه آن باغ خوابيدم.
چون پاسى از شب گذشت، شنيدم شيخ مرا صدا مىزند و مىگويد: برخيز و نماز شب به جاى آور.
عرض كردم؛ بلى بر مىخيزم.
شيخ رد شد و من دوباره خوابيدم. ناگهان صدايى به گوشم خورد، به دنبال آن روانه شدم وقتى به نزديك جايى كه سر و صدا مىآمد رسيدم، ديدم جناب شيخ به تضرّع و گريه و مناجات مشغول است و صداى ايشان چنان در من اثر گذاشت كه از آن شب تاكنون كه 25 سال مىگذرد، هر شب برمىخيزم و به مناجات مشغول مىشوم).
در (فوائد الرضويه) مىنويسد: در بعضى از مؤلّفات ديدم كه سالى شيخ گذرش به يكى از شهرهاى ايران افتاد.
اهل آن جا خواستند نماز را با آن جناب به جماعت گزارند. مساجد شهر كم وسعت و غير كافى بود، لاجرم در ميدانى اجتماع كردند و با شيخ نماز جماعت خواندند.
پس از نماز از آن بزرگوار خواهش نمودند كه موعظه بفرماييد، شيخ فرمود: من فارسى را خوب نمىدانم. اصرار كردند، شيخ بر منبر آمد و فرمود:
مردم! شما مىميريد و شيخ هم مىميرد، پس فكر روز بازپسين نمائيد. ايها النّاس! شهر شما مثل بهشت است، چه، در بهشت قصور است و در اين شهر نيز قصور عاليه و بوستانهائى است كه داراى نهرهاست ... و در بهشت تكليف از قبيل نماز و روزه و ساير عبادات، برداشته است.
همچنين است در شهر شما كه نماز و روزه و عبادات و ديگر امور برداشته شده است اين تعريض بود از شيخ بر اهل آن شهر در مواظبت نداشتن آنها به فرائض الهى و ارتكاب محرمات و مناهى.
پس نگاه فرمود: در پاى منبر يكى از ذاكرين را ديد، به او فرمود: برخيز و ذكر مصيبت كن و از منبر فرود آمد.
و چون ائمه جماعت آن شهر نوافل را به جاى نمىآورند، اين مطلب به شيخ عرض شد، شيخ فرمود: هر كه نماز نافله نكند به او اقتدا نكنيد، ائمه جماعت كه اين سخن را شنيدند همگى بناى نافله گذاشتند.
شيخ حسن فرزند كاشف الغطاء مىگويد: عادت شيخ جعفر آن بود كه هر شب وقت سحر بيدار بود و مىآمد دَمِ در اتاقها و عيال و اطفال همه را بيدار مىكرد و مىگفت: برخيزيد و نماز شب بخوانيد و همه بر مىخاستند.
من در آن زمان كودك بودم و خواب بر من غلبه ميكرد. وقتى كه شيخ دَمِ در اتاق من مىآمد و صدا مىزد برخيز، من به همان حالت كه دراز كشيده بودم مىگفتم: ولا الضّالين، يا، اللّه اكبر؛ يعنى، من مشغول نمازم.
سي و چهارم: استادِ آيت اللّه العظمى بروجردى
استادِ آيت اللّه العظمى بروجردى ميگويد كه مرحوم آيت اللّه سيّد محمد باقر درچهاى، استاد آيت اللّه بروجردى و ميرزاى نائينى و آقا نجفى قوچانى و ... در قنوتِ نماز شب، دعاى ابوحمزه ثمالى را با حالت ايستاده، مىخواندند.
سي و پنجم: سجدهاي طولانى مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى رحمه الله عليه
من استادى داشتم بزرگوار، عارف، عامل و كامل [مراد آخوند ملاّحسينقلى همدانى است] كه نظير او را نديدهام. از او درباره عملى كه مجرب و در اصلاح قلب و تحصيل معارف مؤثّر باشد، سؤ ال كردم.
در پاسخ فرمود: براى اين امر، هيچ كارى مانند مداومت بر يك سجده طولانى در هر شبانه روزى يك مرتبه كه در آن (لا إِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانكَ إِنَّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ) گفته شود، نيست.
انسان اين ذكر را بگويد در حالى كه خود را در زندانِ طبيعت زندانى و مقيّد به قيد و بندهاى اين اخلاق رذيله ببيند و اقرار داشته باشد كه خدايا، تو مرا گرفتار اين پستيها نكردى و در حق من ظلم روا نداشتى، و تنها من به خويشتن ستم كردم.
ملكى رحمه الله عليه ادامه مىدهد:
اصحاب و شاگردان او به اين دستور، عمل مىكردند و بعضى از آنها اين ذكر را سه هزار مرتبه در سجده مىگفتند و خلاصه اين سجده و بركاتش نزد عاملانِ به آن، معروف است ولى به شرط آنكه بر آن مداومت شود. استادم به خواندن صد مرتبه سوره قدر [اِنّا أَنْزَلْنا] در شب و عصر جمعه نيز امر فرمود.
<-PollItems->
مسأله 890
نماز خواندن در جائی كه تار و مانند آن استعمال میكنند باطل نیست ولی گوش دادن به آنها حرام است .
مسأله 891
در خانه كعبه و بر بام آن نماز واجب خواندن مكروه است ولی در حال ناچاری مانع ندارد .
مسأله 892
خواندن نماز مستحب در خانه كعبه و بر بام آن اشكال ندارد ، بلكه مستحب است در داخل خانه مقابل هر ركنی دو ركعت نماز بخوانند .
جاهائیكه نماز خواندن در آنها مستحب است
مسأله 893
در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده است ، كه نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها مسجد الحرام است و بعد از آن مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و بعد مسجد كوفه و بعد از آن مسجد بیت المقدس و بعد از مسجد بیت المقدس ، مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محله و بعد از مسجد محله ، مسجد بازار است .
مسأله 894
برای زنها نماز خواندن در خانه ، بلكه در صندوقخانه واطاق عقب بهتر است ، ولی اگر بتوانند كاملا خود را از نامحرم حفظ كنند بهتر است در مسجد نماز بخوانند .
مسأله 895
نماز در حرم امامان علیهم السلام مستحب ، بلكه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام برابر دویست هزار نماز است .
مسأله 896
زیاد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدی كه نمازگزار ندارد مستحب است و همسایه مسجد اگر عذری نداشته باشد ، مكروه است در غیر مسجد نماز بخواند .
مسأله 897
مستحب است انسان با كسی كه در مسجد حاضر نمیشود غذا نخورد ، و در كارها با او مشورت نكند ، و همسایه او نشود ، و از او زن نگیرد و باو زن ندهد .
جاهائی كه نماز خواندن در آنها مكروه است
مسأله 898
نماز خواندن در چند جا مكروه است و از آن جمله است : حمام ، زمین نمكزار ، مقابل انسان ، مقابل دری كه باز است ، در جاده و خیابان و كوچه اگر برای كسانی كه عبور میكنند زحمت نباشد ، وچنانچه زحمت باشد حرام ولی نماز باطل نیست . مقابل آتش و چراغ ، در آشپزخانه و هر جا كه كوره آتش باشد ، مقابل چاه و چالهای كه محل بول باشد ، روبروی عكس و مجسمه چیزیكه روح دارد ، مگر آن كه روی آن پرده بكشند ، در اطاقی كه جنب در آن باشد ، در جائی كه عكس باشد اگر چه روبروی نمازگزار نباشد ، مقابل قبر ، روی قبر ، بین دو قبر ، در قبرستان .
مسأله 899
كسی كه در محل عبور مردم نماز میخواند ، یا كسی روبروی او است ، مستحب است جلوی خود چیزی بگذارد واگر چوب یا ریسمانی هم باشد كافی است.
احكام مسجد
مسأله 900
نجس كردن زمین وسقف وبام وطرف داخل دیوار مسجد حرام است و هر كس بفهمد كه نجس شده است باید فورا نجاست آن را بر طرف كند . و احتیاط واجب آن است كه طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نكنند ، و اگر نجس شود نجاستش را بر طرف نمایند ، مگر آن كه واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد .
مسأله 901
اگر نتواند مسجد را تطهیر نماید ، یا كمك لازم داشته باشد وپیدا نكند ، تطهیر مسجد بر او واجب نیست ، ولی اگر بیاحترامی به مسجد باشد بنابر احتیاط واجب ، باید به كسی كه میتواند تطهیر كند اطلاع دهد .
مسأله 902
اگر جائی از مسجد نجس شود كه تطهیر آن بدون كندن یا خراب كردن ممكن نیست باید آنجا را بكنند ، یا اگر خرابی زیاد لازم نمیآید خراب نمایند ، و پر كردن جایی كه كندهاند ، و ساختن جائیكه خراب كردهاند واجب نیست . ولی اگر آن كس كه نجس كرده بكند یا خراب كند در صورت امكان باید پر كند و تعمیر نماید .
مسأله 903
اگر مسجدی را غصب كنند و بجای آن خانه و مانند آن بسازند . كه دیگر بآن مسجد نگویند باز هم بنابر احتیاط واجب نجس كردن آن حرام و تطهیر آن واجب است .
مسأله 904
نجس كردن حرم امامان علیهم السلام حرام است . و اگر یكی از آنها نجس شود ، چنانچه نجس ماندن آن بیاحترامی باشد ، تطهیر آن واجب است ، بلكه احتیاط مستحب آن ست كه اگر بیاحترامی هم نباشد آنرا تطهیر كنند .
مسأله 905
اگر حصیر مسجد نجس شود ، بنابر احتیاط واجب باید آن را آب بكشند ولی چنانچه بواسطه آب كشیدن ، خراب میشود وبریدن جای نجس بهتر است ، باید آنرا ببرند و اگر كسی كه نجس كرده ببرد باید خودش اصلاح كند .
مسأله 906
بردن عین نجس مانند خون در مسجد اگر بیاحترامی به مسجد باشد حرام است ، و همچنین بردن چیزی كه نجس شده ، درصورتی كه بیاحترامی به مسجد باشد حرام است.
مسأله 907
اگر مسجد را برای روضهخوانی چادر بزنند وفرش كنند وسیاهی بكوبند و اسباب چای در آن ببرند ، در صورتی كه این كارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود اشكال ندارد .
مسأله 908
بنابر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند و همچنین نباید صورت چیزهائی كه مثل انسان و حیوان روح دارد در مسجد نقش كنند . ونقاشی چیزهائی كه روح ندارد ، مثل گل و بوته مكروه است .
مسأله 909
اگر مسجد خراب هم شود نمیتوانند آنرا بفروشند یا داخل ملك و جاده نمایند .
<-PollItems->
نماز غفيله
س 131_ نماز «غفيله» چيست و چند ركعت است؟
ج ـ يكي از نمازهاي مستحب نماز غفيله است كه بين نماز مغرب و عشا خوانده مي شود.
س 132_ نماز غفيله چگونه خوانده مي شود؟
ج ـ در ركعت اول آن بعد از حمد به جاي سوره اين آيه را بخواند: « وذالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين فاستجبنا له و نجينّاه من الغم و كذلك ننجي المؤمنين» و در ركعت دوم بعد از حمد به جاي سوره اين آيه را بخواند: « و عنده مفاتيح الغيب لا يعلمها الا هو و يعلم ما في البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا يعلمها و لا حبّة في ظلمات الارض و لا رطب و لا يابس الا في كتاب مبين».
س 133_ در قنوت چه دعاهايي بخواند؟
ج ـ در قنوت آن بگويد: «اللهم اني اسئلك بمفاتح الغيب التي لا يعلمها الا انت ان تصلي علي محمد و آل محمد و ان تفعل بي كذا و كذا » و به جاي كلمه كذا و كذا حاجتهاي خود را بگويد سپس بگويد: «اللهم انت ولي نعمتي و القادر علي طلبتي تعلم حاجتي فأسئلك بحق محمد و آله عليه و عليهم السلام لما قضيتها لي».
چگونه باید افراد خانواده را براى خواندن نماز صبح بیدار نمود؟
در این مورد کیفیت خاصى در رابطه با افراد خانواده وجود ندارد
نماز و روزه کسانى که به گروهها و طایفههاى مختلفى منسوب هستند و نسبت به هم بغض و حسد و حتى دشمنى بدون دلیل دارند، چه حکمى دارد؟
براى مکلّف اظهار حسد و کینه و دشمنى با دیگران جایز نیست، ولى این امور باعث بطلان نماز و روزه نمىشود
اگر رزمندهاى در جبهه به علت شدت درگیرى قادر بر قرائت فاتحه یا سجده و یا رکوع نباشد، چگونه باید نمازش را در آنجا بخواند؟
باید به هر نحوى که برایش امکان دارد، نماز بخواند. اگر قادر بر انجام رکوع و سجده نیست، ایماء و اشاره به جاى رکوع و سجود کافى است
پدر و مادر به فرزندانشان در چه سنى احکام شرعى و عبادات را باید تعلیم دهند؟
مستحب است که ولىّ اطفال احکام شرعى و عبادات را پس از رسیدن آنان به سن تمیز به ایشان یاد دهد
بعضى از رانندگان اتوبوسهاى مسافربرى که بین شهرها رانندگى مىکنند، به نماز مسافران اهمیتى نمىدهند و به تقاضاى آنان براى توقف اتوبوس جهت اداى نماز، توجهى نمىکنند، لذا گاهى نماز مسافرین قضا مىشود. وظیفه رانندگان اتوبوسها دراینباره چیست؟ مسافران نسبت به نمازشان چه وظیفهاى دارند؟
بر مسافران واجب است که در صورت خوف از فوت وقت نماز، از راننده بخواهند که اتوبوس را در مکان مناسبى متوقف نماید، و بر راننده اجابت درخواست آنان واجب است، و اگر به علت عذر مقبول و یا بدون دلیل از توقف اتوبوس خوددارى کند، در این صورت تکلیف مسافران اگر خوف فوت وقت داشته باشند این است که نماز را در اتوبوس در همان حال حرکت بخوانند و تا آنجا که امکان دارد جهت قبله، قیام، رکوع و سجود را رعایت کنند
آیا مقصود از این گفته که «شارب خمر تا چهل روز نماز و روزهاش نماز و روزه نیست»، این است که در این مدت بر او واجب نیست نماز بخواند و بعدا باید آنها را قضا کند؟ یا اینکه مقصود جمع بین قضاء و اداء است و یا آنکه قضاى آنها بر او واجب نیست بلکه اداء کافى است، ولى ثواب آن از نمازهاى دیگر کمتر است؟
منظور این است که شرب خمر مانع از قبول نماز و روزه است، نه اینکه با شرب خمر وجوب اداى نماز و روزه ساقط شود و قضاء واجب گردد یا جمع بین اداء و قضاء لازم شود
اگر مشاهده کنم که شخصى بعضى از افعال نمازش را اشتباه انجام مىدهد، وظیفه شرعى ام چیست؟
در این مورد چیزى بر شما واجب نیست، مگر اینکه اشتباه ناشى از جهل او به آن حکم باشد که در این صورت احوط ارشاد و راهنمائى وى است
چرا زن نمی تواند امام جماعت شود ؟
بعضى از مراجع تقلید به طور کلى امام جماعت شدن زن را بنابر احتیاط واجب، جایز نمىدانند
اکثر مراجع تقلید امامت زن را براى زنان دیگر جایز مىدانند. در صورت برپایى نماز جماعت توسط خانم، باید هر یک از افراد به فتواى مرجع تقلید خود عمل کند، یعنى اگر مرجع تقلید یک خانم، اجازه داده، مىتواند پشت سر امام جماعت زن نماز بخواند.شرایط امامت جماعت به طور کلى این است که باید بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامى و عادل وحلالزاده باشد و نماز را به طور صحیح بخواند. بنابراین زن می تواند امام جماعت زنان شود ولی نمی تواند برای مردان امامت کند علت و فلسفه آن برای ما مشخص نیست ولی می توان حدس زد که اگر زن امام شود به طور طبیعی اندام زنانه در جلوی مردان و شنیدن صدای زنان تحریک کننده است و نماز را که ذکر و یاد خداوند و خلوت نمودن با او و مبارزه با وسوسه شیطان است ، از حقیقت خود منحرف می کند و این با روح عبادت و پرستش الهی سازگار نیست .
در عین حال در دستورات اصلی تا حد امکان از اختلاط زنان و مردان نهی شده است ، مگر مواردی که ضرورت و نیاز باشد و این مسئله با اختلاط زن و مرد و پیش نماز بودن زنان سازگار نیست.
<-PollItems->
صديقه مصطفوى (دختر حضرت امام) اظهاركرده است: يادم ميآيد از دوران كودكى كم خواب بودم. چندين بار نيمههاى شب بيدار ميشدم و مكرر نماز شب آقا را ميديدم. از خود ميپرسيدم: چرا آقا در هنگام شب اين قدر مىگريد. خيلى از شبها مهتاب بود و در پرتو روشنايى آن، اشكهاي آقا را مشاهده ميكردم و اين وضع براى من كه طفلى بيش نبودم شگفت آور بود. در مدتي هم كه به نجف ميرفتم و بچههاى كوچك داشتم و شبها بيدار ميشدم، آقا در اتاقشان كه رو به روى محل اقامت ما بود در ايوان كوچكى نماز شب ميخواندند و من احساس ميكردم براى اين كه صدايشان را نشنويم گريههايشان را با بلند گويى كه مناجات پخش ميكرد تطبيق مىدادند و من چون بيدار بودم صداى گريه آقا را ميشنيدم.
- برخى خويشاوندان كه از پانزده سالگى با امام بودهاند گفتهاند از دوران نوجوانى كه با امام در خمين بوديم، آقا يك چراغ موشى كوچك ميگرفتند و ميرفتند به يك قسمت ديگر كه هيچ كس بيدار نشود و نماز شب مىخواندند.
همسر امام ميگويند تا حالا نشده كه من از نماز شب ايشان بيدار شوم، چون چراغ را مطلقاً روشن نميكردند. حتى چراغ دستشويى را روشن نميكردند تا كسى بيدار نشود.
هنگام وضوى نماز شب يك ابر زير شير آب مينهادند كه صداى چكه و ريزش آب موجب بيدارشدن كسى نگردد.
- آية الله سيد مصطفى خوانسارى صحنهاى از عبادت امام را اين گونه نقل كرده است:
يك سال در قم برف زيادى آمده و سيل، نصف اين شهر را خراب كرده بود؛ در همان وضع با آن شدت سرما و يخبندان، امام نيمههاى شب از مدرسه دارالشفا، به مدرسه فيضيه ميآمد و به هر زحمتى بود يخ حوض مدرسه را ميشكست، وضو ميگرفت و به مدرسه ميرفت و در تاريكى مشغول تهجدش ميشد. نميتوانم بازگو كنم امام (ره) چه حالى داشت، با يك سرور و شادى معنوى نماز شب را به جاى ميآورد و هنگام اذان مىآمد مسجد و پشت سر آية الله حاج ميرزا جواد ملكى به نماز ميايستاد و بعد بر مىگشت و مشغول مباحثاتش ميشد.
- بانو فاطمه طباطبايى (همسر مرحوم سيد احمد خميني) گفته است:
در سال 1349 شمسى با حاج احمد آقا ازدواج كردم و در سال 1352 شمسى با همسر و فرزند نه ماههام به عراق رفتم. نيمه شب بود كه به منزل امام (ره) رسيديم، خودشان آمدند، در را باز كردند؛ چند دقيقهاى به احوال پرسى گذشت و بعد نماز شب را شروع كردند، اين براى من بسيار شگفت آور بود، زيرا نماز شب واجب نبود و ميتوانستند قدرى ديرتر بخوانند، اما با وجود اين كه علاقه زيادى به پسرشان، حاج احمد آقا، داشتند و چند سالى بود كه از ايشان دور بودند مشغول نماز شدند. بعدها پيبردم اين رفتار امام (ره) به دليل علاقه وافرشان به نماز بوده است.
- حضرت امام در نخستين شب اقامتشان در پاريس در آپارتمان كوچكى اقامت كردند، هنگام خواب به اتاق خود رفتند، ساعت دو بعد از نيمه شب كه به وقت نجف چهار و به وقت تهران چهار و نيم بعد از نيمه شب بود، از اتاق خود بيرون آمدند، وضو گرفتند و برگشتند، هنوز چهار ساعت به اذان صبح مانده بود، يكى از اطرافيان ميگويد: تعجب كرديم كه چرا ايشان زود از خواب برخاستهاند. صبح معما حل شد، زيرا امام (ره) فرمودند:
اين جا چه طور است؟ ديشب هر چه نشستم كه صبح شود نماز بخوانم هوا روشن نشد، مشخص گرديد كه ايشان به عادت هر شب مطابق با افق نجف اشرف دو ساعت به اذان صبح مانده براى نماز شب بلند شدهاند، خدمتشان عرض كرديم، افق اين جا با عراق دو ساعت اختلاف دارد. فرمودند: بياييد ساعت مرا درست كنيد.
حتى در شب پرواز سرنوشت ساز دوازدهم بهمن سال 1357 شمسى اين برنامه عبادى امام ترك نشد. يكى از اصحابشان كه در هواپيما بوده نقل ميكند: به احترام آقا طبقه بالاى هواپيما را اختصاص به امام دادند تا در آن جا استراحت كند و كسى مزاحمشان نباشد، من جسارت كردم و گفتم بروم ببينم امام در چه حالى است، وقتى به طبقه بالا رفتم ديدم امام مشغول نمازند و در حال ريختن اشك هستند.
- يك روز در قم حضرت امام بيمار شدند به دستور پزشكان مىبايست به تهران انتقال يابند؛ هوا بسيار سرد بود و برف ميباريد. يخ بندان عجيبى در جادهها وجود داشت. حضرت امام با اين كه چندين ساعت در آمبولانس بودند به محض آن كه به بيمارستان قلب تهران منتقل شدند باز هم نماز شب را به جاى آوردند.
بعد از عمل جراحى هر لحظه كه امام مشكل خاصى نداشتند چشمان خود را روى هم مينهادند و ميخوابيدند حتى پزشكان به اين شك مىافتادند كه نكند اثر داروهاى بيهوشى است كه ايشان را به اين صورت در ميآورد. اما زمانى كه وقت نماز شب فرا ميرسيد خودشان بيدار ميشدند و ميفرمودند وقت نماز است و اين در حالى بود كه براى به خواب رفتنشان به امام دارو ميدادند اما به همان حالت عادى راس ساعت دو بعد از نيمه شب نماز شب را اقامه ميكردند و حتى شور و حال افزونترى داشتند.
يكى از نزديكان امام نقل ميكرد وقتى وارد اتاق بيمارستان شدم ايشان را در حالت عجيبى يافتم. آن قدر گريسته بودند كه تمامى چهره منورشان خيس شده بود، هنوز هم اشكهاى مباركشان چون باران جارى بود و چنان با خداى خود راز و نياز مىكردند كه من تحت تاثير قرار گرفتم، وقتى متوجه من شدند با حولهاى كه بر شانه داشتند صورت خود را خشك كردند.
- امام خميني ظهرها از ساعت يازده و نيم تا يك بعد از ظهر مشغول نماز بودند، يكى از خواهرانى كه در بيت ايشان مشغول خدمت بوده، گفته است: از دفتر زياد به من قند و آب ميدادند كه ببرم و تبرك كنم، هر چه لاى در را ميگوشيم كه براى تبرك نمودن يا استخاره كردن نزدشان بروم ميديدم در حال نمازند. ايستاده، نشسته، خوابيده، همهاش نماز نافله ميخواندند.
امام خمينى از او آن جوانى كه مشغول تحصيل بودند در نماز شب جديت داشتند، همسر امام گفته است:
از سن بيست و هشت سالگى نماز شب امام ترك نشده، يعني از ابتداى ازدواج شان به فرمايش آية الله فاضل لنكرانى امام هفتاد سال نماز شب خود را به صورت متواتر خواندند، نماز شبى كه خداوند در قرآن ميفرمايد: كسى كه چنين تهجدى را داشته باشد خداوند او را به مقام شايستهاى ميرساند. حجة الاسلام و المسلمين توسلى خاطر نشان نموده است كه: به جرات ميتوانم بگويم كه تهجد امام تا آخرين لحظههاى حياتشان ترك نشد، نمازشان همش اول وقت بود. چه در دوران جوانى و چه پس از آن، دو ساعت مانده به اذان صبح بيدار ميشدند و در اين مدت قرائت قرآن ميكردند. شبها يكى از برادران پاسدار پشت در اتاق ايشان ميخوابيد. يك وقت از وى پرسيدم: شما كه مدتى شبها مراقب امام بوديد خاطرهاى از آن بزرگوار داريد؟ گفت: بله شبها معمولاً دو ساعت به اذان صبح بيدار بودند، يك شب متوجه شدم با صداى بلند گريه ميكنند من هم متأثر شدم و بناى گريه را گذاشتم امام براى تجديد وضو بيرون آمدند چون متوجه من شدند فرمودند: تا جوان هستى قدر بدان و خدا را عبادت كن، لذّت عبادت در جوانى است، آدمى وقتى پير ميشود، دلش ميخواهد عبادت كند. امّا حال و توان برايش نيست.
صداى گريه حاج آقاست. قبل از سال 41 يكى از علماى تهران نقل ميكرد؛ شبى مهمان مرحوم حاج آقا مصطفى بودم مقدار زيادى از شب را با ايشان نشستيم و بحث و صحبت علمى كرديم. تازه خوابيده بوديم يك وقت از صداى گريه و نالهاى هراسان بيدار شدم و حاج آقا مصطفى را بيدار كردم و گفتم مثل اينكه در همسايگى شما كسى مرده و برايش گريه ميكنند. آقا مصطفى گوش كرده و گفت صداى گريه حاج آقايم است (ايشان امام را حاج آقا ميگفت) كه مشغول نماز شب و گريه و ناله به درگاه خداست.
قبل از اينكه به نجف مشرف بشوم فردى را در قم ديدم كه به نجف رفته بود و امام را ملاقات كرده و نقل ميكرد كه ما وقتى به نجف رسيديم به منزل امام زيادتر تردد ميكرديم. برنامه هميشگى امام اين بود كه دو و نيم ساعت پس از مغرب به بيروني منزل ميآمدند تا كسانى كه ميخواستند ايشان را زيارت كنند يا كارى داشتند خدمتشان برسند و بعد به حرم مشرف ميشدند كه درست سه ساعت پس از مغرب بود، اين امر هميشگى بود. مگر اينكه حادثهاى پيش ميآمد. يك شب امام بر اثر كسالت نتوانستند به حرم مشرف شوند. حالشان خوب نبود و تب زيادى داشتند.
هر چه گشتند نتوانستند دكترى را پيدا كنند. تا ساعت دو نيمه شب دكترى پيدا شد و از او خواهش كردند كه بيايد امام را معاينه كند.
در اين ساعت وارد منزل امام كه شديم. حدس ميزديم به دليل كسالت در بستر خوابيده باشند ولى وقتى در زديم و وارد اطاق شديم مشاهده كرديم كه امام با آن تبى كه داشتند روى سجاده نشستهاند و نماز شب ميخوانند. صبر كرديم تا نماز ايشان تمام شد و دكتر ايشان را معاينه كرد. پس از معاينه معلوم شد ميزان حرارت امام در آن تبى كه داشتند 42 درجه بود. ميزانى كه معمولاً انسانهاى قوى و جوان حتى قادر نيستند روى پاى خود بايستند و نماز واجب خود را بخوانند تا چه رسد به اينكه بخواهند نماز مستحبى بخوانند ولى امام در اثر عشق به خدا و آن حالت تعبدي كه داشتند برنامه عبادت خود را ترك نميكردند.
<-PollItems->
علت محروميت از شب زنده داري
شايد كمتر مسلماني را بتوان يافت كه ادعّا كند: من آرزوي شب زندهداري و مناجات با خدا را ندارم. اگر در طول عمرش، حتّي يك شب هم، اين توفيق عظيم را نيافته، اما اين آرزو هرگز از دلش بيرون نرفته است.
آنهايي كه اهل مطالعه و يا شركت در جلسات مذهبي هستند، همواره خوانده و يا شنيدهاند كه شب زنده داري و راز و نياز با آفريدگار بيهمتا، نشأت و حلاوتي پايدار دارد. امّا بسياري از آنها نيز اين توفيق معنوي را نيافته و يا كمتر يافتهاند. راستي علّت اين محروميّت بزرگ در چيست؟
مردي از حضرت اميرالمؤمين علي (ع) پرسيد: «يا أميرَالْمُؤْمِنينَ، اِنّي قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّيْلِ؟ قالَ: فَقال أميرُالمؤمنينَ (ع): أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُك».
من از نماز شب محروم شدم.
حضرت فرمود: تو كسي هستي كه گناهان تو مقيّدت نموده است. (يعني تو آزاد نيستي و در قيد و بند گناهانت هستي).
امام صادق (ع) فرمود: «اِنَّ الرَجُلَ يَذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَحْرُمُ صَلاة َاللَّيْلِ وَ اِنَّ الْعَمَلَ السَّيّيءَ اَسْرَعُ في صَاحِبِهِ مِنَ السِّكِين فِي اللَّحْمِ».
كسي كه مرتكب گناهي شود از نماز شب محروم ميگردد و به درستي كه نفوذ اثر كار ناپسند در انجام دهنده آن از نفوذ چاقو در گوشت سريعتر است».
همان گونه كه كارد در گوشت نفوذ كرده، آن را قطعه قطعه ميكند، گناه نيز اطاعت را قطعه قطعه ميكند. البته گاهى انسان، گناه ميكند و با كار خير و اطاعت، آن گناه را ترميم ميكند، ولى اين در صورتى است كه روح ايمانى شخص، قوى و آن گناه، ضعيف باشد، اما در حال عادى براى توده مردم، گناه مانع انجام كار خير ميشود. در نتيجه خود گناه رشد ميكند و آنگاه نه تنها بركات معنوى بلكه بركات مادى هم از انسان گرفته ميشود.
آنچه در قرآن كريم آمده است: «و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا يكسبون».
اين دو مطلب را به همراه دارد و يك نوع تلازم وجودى و عدمى را بازگو مىكند، يعنى، بين ايمان و تقوا از يك سو و بين نزول بركات الهى از سوى ديگر، تلازم وجودى و بين ترك تقوا از يك سو و بين قطع رحمت و بركات الهى از سوى ديگر تلازم عدمى برقرار است.
امام صادق (ع) ميفرمايد: «ما من سنة اقل مطرا من سنة ولكن الله تعالى يضعه حيثيشاء، ان الله تعالى اذا عمل قوم بالمعاصي، صرف عنهم ما كان قدره لهم من المطر في تلك السنة الى غيرهم و الى الفيافي و البحار و الجبال...».
خداوند هر سال باران را به اندازه لازم ميفرستد، ولى اگر مردم سرزمينى، تبهكار باشند، دستور ميدهد كه اين باران در مناطقى فرو بريزد كه به حال آنها سودمند نباشد.
باري، توفيق شب زنده داري و با شبروان هم سفر شدن، و با شب آفرين سخن گفتن، نصيب گنه كاران روز نخواهد بود.
كسي كه در روز؛ چشمانش به گناه آلوده است، شب سعادت اشك ريختن در كنار سجّاده را ندارد.
كسي كه در روز؛ زبانش به تبهكاري باز شد، شب به ياد حق، و به زمزمه حقّ گويا نخواهد بود.
گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض *** ورنه هر سنگ و گِلي، لؤلؤ و مرجان نشود
ممكن نيست كه سيه دلِ روز، شب زنده دار سحر باشد.
ممكن نيست كه تبهكار روز، پارساي شب باشد.
ما بندگان غفلت زده و اسير هواهاي شيطاني، از نشأت شب زندهداري و حلاوت سِحر انگيز تلاوت قرآن در نيمههاي شب، تنها نامي شنيدهايم و بس. ما در آغاز هيچ شبي، شايد در اين انديشه نبودهايم كه مقدّماتي را فراهم نماييم تا در نيمههاي شب، از بستر خود جدا شده، و دست نيازي بسوي تو دراز كنيم. و به همين خاطر، هرگز آن حلاوت رؤيايي را نچشيده و آن نشأت معنوي را درك نكردهايم.
اي پروردگار مهربان! ما آن حديث قدسي را شنيدهايم كه به موسي بن عمران، خطاب فرمودي كه: «اي پسر عمران! دروغ ميگويد كسي كه ميپندارد مرا دوست دارد، و آنگاه كه تاريكي شب همه جا را فرا ميگيرد، ميخوابد و مرا از ياد ميبرد. آيا هر دوست و دلدادهاي در پي خلوت با محبوب خود نيست».
باري نماز شب، و شب زنده داري در برابر حضرت حق، توفيقى ميخواهد كه آنرا هم بايد از خدا طلبيد.
گاهى گناهان و دروغهايي كه در روز از زبانمان جاري ميشود، سبب محروميتمان از نماز شب ميگردد و شيرينى عبادت و نيايش، را در دل شب از انسان ميگيرد.
در حديث است:
«ان الرجل ليكذب الكذبة فيحرم بها عن صلاة الليل»
گاهى كسى دروغ ميگويد، و به همين سبب از نماز شب محروم ميشود.
مردى نزد على امير مؤ منان (ع) آمد و عرض كرد، من از نماز شب محروم شدم، على (ع) فرمود: «انت رجل قد قيدتك ذنوبك».
تو كسى هستى كه گناهانت تو را به بند كشيده است.
در حديث ديگرى از امام صادق (ع) مىخوانيم:
«ان الرجل ليكذب الكذبة و يحرم بها صلوة الليل فاذا حرم بها صلوة الليل حرم بها الرزق».
انسان گاهى دروغ مىگويد و سبب محروميتش از نماز شب مىشود، هنگاميكه از نماز شب محروم شد، از روزى و مواهب مادى و معنوى نيز محروم مىشود.
توسّل به اهل بيت (عليهم السلام)
براي اينكه سحر خيزان بتوانند از مبدا فيض بيشتر و بهتر بهره بگيرند به دستور حضرت حقّ بايد خاندان رسالت را واسطه قرار دهند كه فرموده است: «وَابْتَغو اِليهِ الوَسيلةِ»
و از طرفي عبادت عابدان مقبول حضرت باري تعالي نميگردد. مگر با داشتن ولايت و محبّت خاندان رسالت كه در زيارت «جامعه كبيره» ميخوانيم: «بِمُوالاتِكُم تُقْبَلُ الطّاعةُ المُفتَرِضَه».
به سبب ولايت و دوستي شما اعمال واجب و مستحب مقبول درگاه احديّت ميگردد.
امام صادق (ع) فرمودند: هنگاميكه خواستي به نماز شب بايستي بگو: بار خدايا من به وسيله پيامبرت كه نبي رحمت است و به وساطت خاندان پيامبر، رو به سوي تو ميآورم و آنان را پيشاپيش حوائجم مقّدم ميدارم. خداوندا مرا به حرمت آن پاكان آبرومند در دنيا و آخرت، از مقرّبين درگاهات قرار بده.
بار پروردگارا، به عظمت آنان بر من ترحّم فرما، و به احترام آنان عذابم مفرما، و به سبب آنان هدايتم كن و گمراهم نفرما، و به بركت آنان رزقم داده و محرومم مگردان، و حوايج دنيا و آخرتم را برآور، چه آنكه تو بر هر چيز توانايي و به چيز دانا.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند *** اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
در مورد آثار و برکات نماز شب در دنيا و آخرت فکر کنم موضوع برای همه روشن شده باشد. اما مشکلی وجود دارد که اکثرا از آن گله دارند و آن هم توفيق نيافتن برای بيدار شدن و خواندن نماز شب است و يا حتی عدهای از اينکه نماز شبشان دارای حس و حال نيست شکايت دارند حال میخواهيم جواب اين مشکلات را از هاديان الهی که امامان معصومند بپرسيم.
امام صادق (ع) میفرمايد: چون مرد گناه کند،از نماز شب محروم گردد و عمل زشت، از چاقويی که در گوشت فرو رود، سريعتر در کسی که مرتکب آن شده، فرو ميرود.
همچنين روايت شده که شخصی نزد سلمان فارسی آمد و گفت: من توان آن را ندارم که در شب نماز به جای آورم. سلمان گفت: در روز گناه مکن.
امام صادق (ع) فرمود: «اَبْغَضُ الْخَلْقِ اِلَي اللهِ جيفَهٌ بِاللَّيْلِ بَطّالٌ بِالنّهارِ».
مبغوض ترين مردم نزد خداوند سبحان، كسي است كه شب، مانند مرده به خواب ميرود (و يكسره تا صبح ميخوابد) و روز بيكار است».
گوهر پاک ببايد که شود قابل فيض *** ورنه هر سنگ گلی لولو و مرجان نشود
<-PollItems->
مسأله 870
اگر بداند جائی غصبی است ولی نداند كه در جای غصبی نماز باطل است و در آنجا نماز بخواند ، نماز او باطل میباشد .
مسأله 871
كسی كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند ، چنانچه حیوان سواری یا زین آن غصبی باشد نماز او باطل است و همچنین است اگر بخواهد سواره نماز مستحبی بخواند .
مسأله 872
كسی كه در ملكی با دیگری شریك است اگر سهم او جدا نباشد ، بدون اجازه شریكش نمیتواند در آن ملك تصرف كند و نماز بخواند .
مسأله 873
اگر با عین پولی كه خمس و زكات آن را نداده ملكی بخرد ، تصرف او در آن ملك حرام و نمازش هم در آن باطل است ، و همچنین است اگر بذمه بخرد و در موقع خریدن قصدش این باشد كه از مالی كه خمس یا زكاتش را نداده بدهد .
مسأله 874
اگر صاحب ملك به زبان ، اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلبا راضی نیست ، نماز خواندن در ملك او باطل است . و اگر اجازه ندهد و انسان یقین كند كه قلبا راضی است نماز صحیح است .
مسأله 875
تصرف در ملك میتی كه خمس یا زكات بدهكار است حرام و نماز در آن باطل است مگر آن كه بنا داشته باشند كه آن بدهكاریها را بدهند .
مسأله 876
تصرف در ملك میتی كه به مردم بدهكار است ، حرام و نماز در آن باطل است ولی تصرفات جزئی كه برای برداشتن میت معمول است اشكال ندارد و نیز اگر بدهكاری او كمتر از مالش باشد وورثه هم تصمیم داشته باشند كه بدهی او را بدهند تصرفی كه غیر فروختن و از بین بردن مال باشد اشكال ندارد .
مسأله 877
اگر میت قرض نداشته باشد ولی بعضی از ورثه او صغیر یا دیوانه یا غائب باشند ، تصرف در ملك او حرام ونماز در آن باطل است ولی تصرفات جزئی كه برای برداشتن میت معمول است اشكال ندارد .
مسأله 878
نماز خواندن در مسافرخانه وحمام ومانند اینها كه برای واردین آماده است اشكال ندارد و اگر وثوق پیدا نشود كه صاحبش راضی است مشكل است ، ولی در غیر این قبیل جاها ، در صورتی میشود نماز خواند كه مالك آن اجازه بدهد ، یا حرفی بزند كه معلوم شود ، برای نماز خواندن اذن داده است ، مثل این كه به كسی اجازه دهد در ملك او بنشیند و بخوابد ، كه از اینها فهمیده میشود برای نماز خواندن هم اذن داده است .
مسأله 879
در زمین بسیار وسیعی كه از ده دور و چراگاه حیوانات است اگر چه صاحبانش راضی نباشند نماز خواندن و نشستن و خوابیدن در آن اشكال ندارد و در زمینهای زراعتی هم كه نزدیك ده است و دیوار ندارد اگر چه در مالكین آنها صغیر و دیوانه باشد نماز و عبور وتصرفات جزئی اشكال ندارد ، ولی اگر یكی از صاحبانش ناراضی باشند تصرف در آن حرام و نماز باطل است .
شرط دوم
مسأله 880
مكان نمازگزار باید بیحركت باشد و اگر بواسطه تنگی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد در جائی كه حركت دارد ، مانند اتومبیل و كشتی و ترن نماز بخواند ، به قدری كه ممكن است باید در حال حركت چیزی نخواند و اگر آنها از قبله بطرف دیگر حركت كنند به طرف قبله برگردد .
مسأله 881
نماز خواندن در اتومبیل و كشتی و ترن و مانند اینها ، وقتی ایستادهاند مانعی ندارد .
مسأله 882
روی خرمن گندم و جو و مانند اینها كه نمیشود بیحركت ماند نماز باطل است .
مسأله 883
در جائی كه به واسطه احتمال باد و باران و زیادی جمعیت و مانند اینها اطمینان ندارد كه بتواند نماز را تمام كند ، اگر بامید تمام كردن شروع كند اشكال ندارد و اگر به مانعی بر نخورد نمازش صحیح است و در جائی كه ماندن در آن حرام است ، مثلا زیر سقفی كه نزدیك است خراب شود باید نماز نخواند ، ولی اگر خواند باطل نیست ، و همچنین روی چیزی كه ایستادن و نشستن روی آن حرام است ، مثل فرشی كه اسم خدا بر آن نوشته شده باید نماز نخواند ولی اگر خواند صحیح است .
شرط سوم
شرط سوم آن كه در جائی كه سقف آن كوتاه است و نمیتواند در آنجا راست بایستد ، یا به اندازهای كوچك است كه جای ركوع و سجود ندارد ، نماز نخواند و اگر ناچار شود كه در چنین جائی نماز بخواند باید به قدری كه ممكن است قیام و ركوع وسجود را بجا آورد .
مسأله 884
انسان باید رعایت ادب را بكند و جلوتر از قبر پیغمبر و امام علیه السلام نماز نخواند چنانچه نماز خواندن بیاحترامی باشد حرام است ولی نماز باطل نیست .
مسأله 885
اگر در نمازی چیزی مانند دیوار بین او و قبر مطهر باشد كه بیاحترامی نشود اشكال ندارد ، ولی فاصله شدن صندوق شریف وضریح و پارچهای كه روی آن افتاده كافی نیست .
شرط چهارم
شرط چهارم آن كه مكان نمازگزار اگر نجس است به طوری تر نباشد كه رطوبت آن به بدن یا لباس او برسد ولی جائی كه پیشانی را بر آن میگذارد اگر نجس باشد در صورتی كه خشك هم باشد نماز باطل است ، واحتیاط مستحب آنست كه مكان نمازگزار اصلا نجس نباشد .
مسأله 886
بنابر احتیاط مستحب باید زن عقبتر از مرد بایستد و جای سجده او از جای ایستادن مرد كمی عقبتر باشد .
مسأله 887
اگر زن برابر مرد یا جلوتر بایستد وبا هم وارد نماز شوند ، بهتر آنست كه نماز را دوباره بخوانند .
مسأله 888
اگر بین مرد و زن ، دیوار یا پرده یا چیز دیگری باشد نمازشان صحیح است ، واحتیاط مستحب هم در دوباره خواندن نیست .
شرط پنجم
شرط پنجم آن كه جای پیشانی نمازگزار از جای زانوهای او ، بیش از چهار انگشت بسته پستتر یا بلند تر نباشد ، و احتیاط واجب آن است كه از سر انگشتان پا هم بیشتر از این پست و بلند تر نباشد .
مسأله 889
بودن مرد و زن نامحرم در جای خلوت مكروه است و احتیاط شدید در ترك آن است ، واحتیاط در نماز نخواندن در آنجا است لیكن اگر خواند نمازش باطل نیست .
<-PollItems->
نماز شب
س 124_ وقت نافله شب چه هنگامي است؟
ج ـ وقت نافله شب از نصف شب تا اذان صبح مي باشد و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود.
س 125_ مسافر و كسي كه براي او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند چگونه بايد نماز شب را بجا آورد؟
ج ـ مي تواندآن را در اول شب بجا آورد.
س 126_ نماز شب چند ركعت است؟
ج ـ يازده ركعت است هشت ركعت نافله شب، دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر.
س 127_ نماز شب چگونه خوانده مي شود؟
ج ـ هر دو ركعت يك سلام دارد غير از نماز وتر كه به تنهايي يك سلام دارد.
س 128_ در ركعات نماز شب چه سوره هايي بهتر است خوانده شود؟
ج ـ مستحب است سوره هاي بزرگ در ركعت اول و سوره هاي كوتاه در ركعت دوم خوانده شود.
س 129_ در نماز شفع و وتر چه سوره هايي بهتر است خوانده شود؟
ج ـ در نماز شفع و وتر سوره هاي فلق، ناس و توحيد قرائت كند و يا اينكه در همه آنها سوره قل هو الله احد بخواند.
س 130_ مستحب است در قنوت نماز وتر چه دعاهايي بخواند؟
ج ـ مستحب است در قنوت نماز وتر براي چهل تن از مؤمنان چنين دعا كند: «اللهم اغفر لفلان» و به جاي كلمه فلان مومني را نام ببرد و مستحب است در قنوت هفتاد بار استغفار كند. در حالي كه دست چپ خود را بلند نموده و با دست راست استغفار را مي شمارد: «استغفر الله ربي و اتوب اليه» اگر چه صد بار بهتر است. همچنين مستحب است هفت بار بگويد: «هذا مقام العائذ بك من النار» و سيصد بار بگويد: «العفو» و اگر كلمات «العفو» را به يكديگر متصل كند بهتر است و آخر كلمه را به فتحه بخواند: «العفو، العفو، العفو».
<-PollItems->
1) در طول روز مراقب چشم و زبانتان باشيد تا گناهي نكنيد. (تا توفيق اللهی از تو گرفته نشود).
مردي حضور حضرت علي (ع) مشرّف شد و عرض كرد:
«يا أميرَالْمُؤْمِنينَ، اِنّي قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّيْلِ؟ قالَ: فَقال أميرُالمؤمنينَ (ع): أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُك».
اي اميرالمؤمنين، چرا من از فيض نماز شب محروم ميشوم؟ آن حضرت (ع) فرمود: تو مردي هستي كه گناهانت تو را در بند و [زنجير] كشيدهاند».
امام صادق (ع) فرمود: «اِنَّ الرَجُلَ يَذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَحْرُمُ صَلاة َاللَّيْلِ وَ اِنَّ الْعَمَلَ السَّيّيءَ اَسْرَعُ في صَاحِبِهِ مِنَ السِّكِين فِي اللَّحْمِ».
كسي كه مرتكب گناهي شود از نماز شب محروم ميگردد و به درستي كه نفوذ اثر كار ناپسند در انجام دهنده آن از نفوذ چاقو در گوشت سريعتر است».
2) شبها غذای سبک و مختصري بخوريد.
حضرت امير المؤمنين علي (ع) فرمودند: «در سه چيز با سه چيز طمع مكن:
1- در بيداري شب با پرخوردن.
2- در نور صورت با خوابيدن در جميع شب.
3- در امان ماندن در دنيا با همنشيني با فاسقان و فاجران».
3) در طول روز، تقوا پيشه کنيم، از گناهان صغيره و کبيره پرهيز کنيم، تا توفيق بلند شدن براي نماز شب را بيابيم.
4) هنگام خوابيدن با وضو باشيم، از تلاوت قرآن، دعا و تسبيحات حضرت زهرا (س) و خواندن آية الكرسي و سوره توحيد غافل نشويم و از خدا و ائمه اطهار (ع) بخواهيم به ما توفيق بيدار شدن را بدهد.
5) سعي كنيد تمام كارهايتان را قبل از خواب انجام داده باشيد و زود بخوابيد. قبل از خواب حتماً با وضو باشيد. و در رختخواب خود، از خداوند مهربان بخواهيد كه توفيق بيدار شدن براي نماز شب را به شما عنايت كند.
6) سعي كند شب، مخصوصاً شبهاي تابستان كه كوتاه است، زودتر بخوابد و يا در روز كمي استراحت نمايد تا در شب بتواند راحتر براي نماز برخيزد. بهتر است رو به قبله بخوابيد و به صورت روي زمين نخوابيد.
امام صادق (ع) فرمود: «مَنْ رَأَيْتُُمُوهُ نائِماً عَلي وَجْه فَانْبِهُوهُ».
كسي را كه ديديد به صورت روي زمين خوابيده، بيدارش كنيد.
براي بيداري در وقت معين از شب:
براي اينكه بتوانيد از وقت معيني از شب از خواب بيدار شويد ميتوانيد يكي از كارهاي زير را انجام دهيد:
1) ميتوان با كوك دادن ساعت در وقت بخصوصي از شب بيدار شد.
2) براي اينكه بتوانيد بيدار شويد، آيات و احاديثي وجود دارد كه بايستيكه آنها را در رختخواب خود بخوانيد كه عبارتند از:
الف) روايات متعددي در فضيلت تلاوت آخرين آيه سوره كهف به هنگام رفتن به بستر خواب آمده است كه نوري از رختخواب تلاوت كننده تا مسجد الحرام و كعبه و بيت المعمور تا صبح پرتو افشاني ميكند و ملائكه براي او استغفار ميكنند؛ در حديث است كه «هر كسي بخواهد براي نماز شب برخيزد و بترسد از اين كه خواب بر او غالب شود آيه آخر سوره مباركه كف را سه مرتبه بخواند:
«قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثلُكُم يُوحي اِلَيَّ اَنَّما اِلهُكُم اِلهٌ واحِدٌ فَمَن كانَ يَرجُو لِقاءَ رَبِّهِ فَليَعمَل عَمَلاً صالِحاً وَلا يُشرِك بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً».
ب) جهت بيدار شدن براى نماز شب از حضرت صادق (ع) منقول است كه حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) فرمود اين آيه را در رختخواب خود بخوانيد: «اَللّهُمَّ لاتُؤْمِنّى مَكْرَكَ» (خدايا مرا ايمن از مكر خود مفرما).
ج) حضرت امام صادق (ع) فرمود: هرگاه خواستي در وقت معيني از شب برخيزي اين آيه را بخوان:
«وَ اَللّهُمَ لاتُؤمِني مَكرَكَ وَ لا تُنسِني ذِكرَكَ وَلاتَجعَلني مَعَ الغافِلينَ اَقُوُ ساعَةَ كَذا و كَذا».
(هرگاه و ذكرت را فراموشم منما و قرارم مده از بىخبران، بپا خيزم در فلان، فلان ساعت).
و به جاي كذا و كذا ساعت بيدار شدن را بگويد. ملكي را خدا موكل گرداند كه او را بيدار نمايد.
چنين گفت حقّ تعالى موكّل فرمايد به او ملكى كه او را بيدار كند در آن ساعت
د) عارف بزرگوار مرحوم سيد جزايري (ره) فرمودند: هر كس كه جهت انجام كاري پسنديده بخواهد كه خوابيدن او در شب كمتر شود، هنگامي كه به بستر ميرود از ابتداي آيه 54 تا انتهاي آيه 56 سوره اعراف را (با نيت پاك و توجه به حضرت دوست و توجه به معني 3 آيه) بخواند و از خداوند متعال بخواهد خواب او كمتر شود مطلوب او حاصل شود و حتي بر قيام عبادت شب نيز قادر گردد.
دوستان چون اين عمل آسان است اميدوارم چندين شب مداومت كنيد تا اثر عجيب آنرا مشاهده كنيد. مثل اعمال مجربي كه تا به حال گفتيم اين عمل نيز تجربه شده است.
بعد از بيداري از خواب:
بعد از اينكه از خواب بيدار شديد، سُستي و خواب آلودگي و كِسلي شديدي را در تمام وجود بدن خود احساس ميكنيد. بهتر است كه براي رفع خواب آلودگي و كسلي كارهاي زير را انجام دهيد:
1) بهتر است كه يك دوش آب بگيريد (آب سرد خيلي بهتر است و باعث سرحال آمدن شما ميشود). و بعد از آن يك غسل هم انجام دهيد.
2) و يا اينكه مختصري چاي و يا يك خوراكياي كه داريد بخوريد مثلاً مقداري انگور يا يك ميوه ديگري.
3) در فضاي باز خانه برويد و چند تنفس عميق بگشيد و هوا را در رياهايتان جمع كنيد و بعد از 15 ثانيه كه نگاه داشتيد، هواي بازدهم را از دهانتان خارج كنيد. اين كار باعث سرحال آمدن شما و رفع خواب آلودگي و كِسلي در آن وقت از شب است.
4) پس از بيدار شدن از خواب حتماً مسواک بزنيد.
امام صادق (ع) فرمود: وقتي براي نماز شب بلند شدي مسواک بزنيد و سپس وضو بگيريد و خود را به عطريات معطر کنيد که پيامبر (ص) فرمود: دو رکعت نمازي که شخص متعطر ميخواند افضل است از هفتاد رکعت نماز که غير متعطر بجاي ميآورد.
دعاء هنگام بيدار شدن در شب
و نيز آن حضرت فرمود: هرگاه يكى از شما برخواست در شب از خواب بگويد:
«سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ النَّبِييّنَ وَ اِلهِ الْمُرْسَلينَ وَ رَبِّ الْمُسْتَضْعَفينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ».
(منزه است خدا پروردگار پيمبران و معبود رسولان و پروردگار ناتوان شمردگان ستايش خدايى را).
«الَّذى يُحْيىِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ».
(پس بدرستى كه چون اين را گفت كه زنده كند مردگان را و او بر هر چيز توانا است).
راه رسيدن به نماز شب
خواندن نماز شب و يا انجام دادن فريضههاي ديگر ديني، در بعضي از ما انسانهاي سُست ايمان بَسا سنگين و مشكل است.
اما طبق رواياتي كه غالباً توصيه به انجام فرايض ديني مستحبي و يا واجبات شده است، بهتر است كه اينگونه امور به صورت تدريجى و زمان بندي شده دقيق انجام شود. تا بدن عادت به اينگونه فرايض كند. بسيارى از عزيزان مؤمني هستند كه دوست دارند نماز شب بخوانند، ولى موفق نمىشوند از خواب دِل چسب شبانگاه خود برخيزند.
برنامهاي كه ميتوان براي خواندن نماز شب به صورت تدريجي به شما پيشنهاد داد اين است:
بدين ترتيب كه انسان از همان ابتدا بنا را بر اين نگذارد كه يازده ركعت را با سيصد بار «العفو» گفتن و دعا كردن براى چهل مؤمن و اذكار و دعاهاى مفصلِ تشهد و قنوت و سجده را كه وارد شده بخواند.
چنين نمازِ با آداب و تفصيلى براى روزهاى نخست سنگين است و زمان و فرصت زيادى مىخواهد تا آمادگى حاصل شود. بهتر است در ابتداى كار، شبها كه به خواب مىرود تصميمش بر اين باشد كه نيمه شب برخيزد و وضو بگيرد و فقط دو ركعت نماز بدون سوره (فقط با حمد) بخواند. شايان توجه است كه سوره در نماز شب شرط صحّت نيست. قنوت را با ذكرى مختصر به جاى آورد؛ مثلاً بگويد: «اللّهم اغفرلى» يا فقط يك صلوات بفرستد و حتى مىتواند آن را ترك كند. چنين نماز مختصرى براى روزهاى اول بسيار مناسبتر است.
در مراحل بعدى اگر ديد حال بيشترى دارد اين دو ركعت را به چهار ركعت افزايش مىدهد و مدتى اين گونه نماز شب بخواند تا به سحرخيزى و شب زندهدارى عادت كند. اين شيوه نماز شب خواندن از نظر تمرينى اشكالى ندارد و مسأله آن در جواهر الكلام نيز آمده است.
افرادى كه به شب خيزى عادت ندارند و تازه مىخواهند به آن روى آورند اگر اين شيوه را به كار گيرند، موفقيّتشان به مراتب بيشتر خواهد بود. در حقيقت با اين تمهيد به جاى آن كه شيطان انسان را اغوا كند و از فضيلت راز و نياز شبانه با خدا باز دارد، ما او را فريب دادهايم و او را از عملى كردن مقصودش باز داشتهايم.
چنين تدبيرى زمينه را براى استفاده از خاصيت «عادت پذيرى» در امور خير فراهم مىكند. ديگر امور نيك مانند درس خواندن، درس دادن، مطالعه، كتاب نوشتن و نيز كارهاى بد عادت بردار است و اگر انسان خاصيت عادت پذيرى را در جهت صحيح به كار برد، ميزان موفقيتش به مراتب بيشتر خواهد شد.
<-PollItems->
بيست و نهم: نماز شب در شب عمليّات
از برادر صحّتي خواهش كردم از حالت بچّهها در شب پيش از عمليّات برايم بگويد. گفت:
«در شب حمله بيشتر بچّهها دعا ميخوانند. نماز شب ميخوانند. هر كسي هم كه معمولاً نماز شب نميخواند، آن شب ميخواند. بچّهها از خداوند و از همديگر طلب بخشش ميكنند. كساني كه وصيّت نامه ننوشتهاند، وصيّت نامهشان را مينويسند، بعضيها زيارت عاشورا ميخوانند و خيليها گريه ميكنند.
هر گوشهاي را كه نگاه كني، كسي را ميبيني كه در حال خواندن دعا است و گريه ميكند. حالتي روحاني به وجود ميآيد. بعضيها از برادرانشان قول ميگيرند كه اگر شهيد شدي نزد خدا مرا شفاعت كن، و بعضيها نماز شكر ميخوانند ...
رزمندگان از چادرها بيرون آمده بودند و با آب سرد وضو ميگرفتند و به سوي چادر نمازخانه گُردان ميشتافتند.
به ياد دارم اوّلين روزي كه به همراه عدّهاي از دوستان به آسايشگاه 17 منتقل شديم با ديدن آن همه افراد در آن آسايشگاه متعجّب شده بودم و به اين فكر فرو رفتم كه هنگام خواب چگونه اين همه افراد در كنار يكديگر ميتوانند خود را جا دهند.
به خاطر خستگي روحي، شب اوّل زود به خواب رفتم. ناخودآگاه نيمههاي شب از خواب بيدار شدم. صداي زمزمهاي به گوشم رسيد.
از جاي خود بلند شدم و به اطراف نگاه كردم با بُهت و ناباوري تمام، مشاهده كردم كه حدود سه چهارم آسايشگاه به صورت انفرادي مشغول مناجات و خواندن نماز شب و تلاوت قرآن هستند. نزديكترين فردي كه كنارم نشسته بود پرسيد: «حالت بهتر شده؟»
دلم ميخواست از خجالت زمين دهان باز كند و مرا در خود فرو ببرد. با شرمندگي جواب دادم كه: «بله!»
پرسيدم: «بچّهها هر شب اين برنامه را دارند؟» گفت: «بله!»
اكنون جواب سؤالي را كه اوّل غروب در مورد تنگي جا براي خواب در ذهنم نقش بسته بود گرفته بودم:
اكثر بچّهها تمام طول شب را در حال مناجات با معبود خود ميگذراندند.
محدّث قمي در هنگام تلاوت قرآن وقتي به آيه شريفه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنْس اِلاّ لِيَعْبُدون» (جن و انس را نيافريدم مگر براي عبادت) ميرسيد لرزه بر اندامش ميافتاد و ميفرمود: «و ااَسفا چقدر غافليم و چه اندازه از خدا دور افتادهايم». در حاليكه عبادت و پرستش او هدف از آفرينش جنّ و انس بوده است.
و چرا ما از آن هدف مبارك دور افتاده باشيم و اين ورد زبان ايشان بود و هر جا كه منبر ميرفت و موعظه ميكرد فلسفه آفرينش موجودات و انسان را يادآوري ميكرد و ميگفت «فراموش نكنيد كه عبادت خدا هدف خلقت است».
فرزند ايشان مرحوم حجة الاسلام آقاي حاج ميرزا علي محدّث زاده نقل كرده است: «پدرم شب جمعهاي پس از نماز شب، در نجف اشرف مشغول خواندن سوره «يس» ميشود وقتي كه به آيه شريفه «هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتي كُنْتُمْ تُوْعَدُون» ميرسد چند بار آن را تكرار كرده و مكرراً ميگويد «اعُوذُ بِاللهِ مِنَ النَّار» پناه ميبرم به خداوند از آتش جهنّم و چنان منقلب ميشود كه نميتوان بقيّه سوره را بخواند و به همان حال باقي ميماند تا هنگام اذان صبح كه مشغول نماز صبح ميشود.
حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي روزي پس از پايان درس، عازم حجره يكي از طلبهها كه در مدرسه دارالشفا بود، به حجره آن طلبه وارد شد و پس از به جاي آوردن مراسم احترام و اندكي جلوس برخاست و حجره را ترك گفت. هدف از اين ديدار از او پرسيده شده، در پاسخ فرمودند:
«شب گذشته هنگام سحر، فيوضاتي بر من افاضه شد كه فهميدم از ناحيه خودم نيست و چون توجّه كردم ديدم اين آقاي طلبه به تهجّد برخاسته و در نماز شبش به من دعا ميكند و اين فيوضات اثر دعاي اوست اين بود كه بخاطر سپاسگزاري از عنايتش به ديدار او رفتم».
ادامه این حکایتهای زیبا و خواندنی را در قسمت داستانهای فهرست این وبلاگ مطالعه فرمایید.لطف میکندراجع به وبلاگ نظر می دید.
<-PollItems->
مسأله 850
اگر خون بریدگی و زخمی كه به زودی خوب میشود و شستن آن آسان است ، در بدن یا لباس نمازگزار باشد ، نماز او باطل است .
مسأله 851
اگر جائی از بدن یا لباس كه با زخم فاصله دارد ، به رطوبت زخم نجس شود ، جایز نیست با آن نماز بخواند . ولی اگر مقداری از بدن یا لباس كه معمولا به رطوبت زخم آلوده میشود ، به رطوبت آن نجس شود ، نماز خواندن با آن مانعی ندارد .
مسأله 852
اگر از توی دهان و بینی و مانند اینها خونی به بدن یا لباس برسد ، احتیاط واجب آن است كه با آن نماز نخواند ، ولی با خون بواسیر میشود نماز خواند اگر چه دانههایش در داخل باشد .
مسأله 853
كسی كه بدنش زخم است ، اگر در بدن یا لباس خود خونی ببیند و نداند از زخم است یا خون دیگر ، با آن نماز خواندن مانعی ندارد .
مسأله 854
اگر چند زخم در بدن باشد و بطوری نزدیك هم باشند كه یك زخم حساب شود ، تا وقتی همه خوب نشدهاند ، نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد . ولی اگر بقدری از هم دور باشند كه هر كدام یك زخم حساب شود ، هر كدام كه خوب شد ، باید برای نماز ، بدن و لباس را از خون آن آب بكشد .
مسأله 855
اگر سر سوزنی خون حیض ، در بدن یا لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است و بنابر احتیاط خون نفاس ، و استحاضه ، و خون سگ و خوك ، و كافر و مردار و حیوان حرام گوشت در بدن یا لباس نمازگزار نباشد ، ولی خونهای دیگر مثل خون بدن انسان یا خون حیوان حلال گوشت اگر چه در چند جای بدن ولباس باشد در صورتیكه روی هم كمتر از درهم باشد ، ( كه تقریبا به اندازه یك اشرفی میشود ) نماز خواندن با آن اشكال ندارد .
مسأله 856
خونی كه به لباس بیآستر بریزد و به پشت آن برسد ، یك خون حساب میشود ولی اگر پشت آن ، جدا خونی شود ، بنابر احتیاط واجب باید هر كدام را جدا حساب نمود ، پس اگر خونی كه در پشت وروی لباس است رویهم كمتر از درهم باشد ، نماز با آن صحیح و اگر بیشتر باشد نماز با آن باطل است .
مسأله 857
اگر خون ، روی لباسی كه آستر دارد بریزد و به آستر آن برسد و یا به آستر بریزد و روی لباس خونی شود ، باید هر كدام را جدا حساب نمود ، پس اگر خون روی لباس و آستر ، كمتر از درهم باشد نماز با آن صحیح و اگر بیشتر باشد نماز با آن باطل است .
مسأله 858
اگر خون بدن یا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتی به آن برسد در صورتی كه خون و رطوبتی كه به آن رسیده به اندازه درهم یا بیشتر شود و اطراف را آلوده كند ، نماز با آن باطل است ، بلكه اگر رطوبت و خون باندازه درهم نشود و اطراف را هم آلوده نكند نماز خواندن با آن اشكال دارد ، ولی اگر رطوبت مخلوط به خون شود و از بین برود نماز صحیح است والا باطل است بنابر احتیاط واجب .
مسأله 859
اگر بدن یا لباس خونی نشود ولی بواسطه رسیدن به خون نجس شود اگر چه مقداری كه نجس شده كمتر از درهم باشد ، نمیشود با آن نماز خواند .
مسأله 860
اگر خونی كه در بدن یا لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست دیگری به آن برسد . مثلا یك قطره بول روی آن بریزد ، نماز خواندن با آن جایز نیست .
مسأله 861
اگر لباسهای كوچك نمازگزار مثل عرقچین و جوراب كه نمیشود با آنها عورت را پوشاند نجس باشد ، چنانچه از مردار و حیوان حرام گوشت درست نشده باشد ، نماز با آنها صحیح است و نیز اگر با انگشتری نجس نماز بخواند اشكال ندارد .
مسأله 862
احتیاط آن است كه چیز نجسی كه با آن میشود عورت را پوشاند همراه نمازگزار نباشد ، ولی كسی كه این مسأله را نمیدانسته و مثلا مدتی با این طور نماز خوانده ، لازم نیست آن نمازها را قضا كند .
لباس نمازگزار
مسأله 863
زنی كه پرستار بچه است و بیشتر از یك لباس ندارد ، هر گاه شبانهروزی یك مرتبه لباس خود را آب بكشد ، اگر چه تا روز دیگر لباس به بول بچه نجس شود ، میتواند با آن لباس نماز بخواند . ولی احتیاط واجب آن است كه لباس خود را در شبانه روز یك مرتبه برای اولین نمازی كه لباسش از پیش از آن نجس شده آب بكشد ، و نیز اگر بیشتر از یك لباس دارد ولی ناچار است كه همه آنها را بپوشد ، چنانچه شبانهروزی یك مرتبه به دستوری كه گفته شده همه آنها را آب بكشد كافی است .
چیزهائیكه در لباس نمازگزار مستحب است
مسأله 864
چند چیز در لباس نمازگزار مستحب است كه از آن جمله است : عمامه با تحت الحنك ، پوشیدن عبا و لباس سفید و پاكیزهترین لباسها واستعمال بوی خوش و دست كردن انگشتری عقیق .
چیزهائیكه در لباس نمازگزار مكروه است
مسأله 865
چند چیز در لباس نمازگزار مكروه است و از آن جمله است : پوشیدن لباس سیاه و چرك و تنگ ولباس شرابخوار و لباس كسی كه از نجاست پرهیز نمیكند و لباسی كه نقش صورت دارد و نیز باز بودن تكمههای لباس و دست كردن انگشتری كه نقش صورت دارد مكروه میباشد.
مكان نمازگزار
مكان نمازگزار چند شرط دارد :
شرط اول
شرط اول آن كه مباح باشد .
مسأله 866
كسی كه در ملك غصبی نماز میخواند اگر چه روی فرش و تخت و مانند اینها باشد ، نمازش باطل است ولی نماز خواندن در زیر سقف غصبی و خیمه غصبی مانعی ندارد.
مسأله 867
نماز خواندن در ملكی كه منفعت آن مال دیگری است بدون اجازه كسی كه منفعت ملك ، مال او میباشد باطل است ، مثلا در خانه اجارهای اگر صاحب خانه یا دیگری بدون اجازه كسی كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند ، نمازش باطل است ، و همچنین است اگر در ملكی كه دیگری در آن حقی دارد نماز بخواند ، مثلا اگر میت وصیت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفی برسانند ، تا وقتی ثلث را جدا نكنند نمیشود در ملك او نماز خواند .
مسأله 868
كسی كه در مسجد نشسته ، اگر دیگری جای او را غصب كند و در آنجا نماز بخواند بنابر احتیاط واجب باید دوباره نمازش را در محل دیگری بخواند .
مسأله 869
اگر در جائی كه نمیداند غصبی است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد ، یا در جائی كه غصبی بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید ، نماز او صحیح است مگر آن كه خودش غصب كرده باشد .
<-PollItems->
بيست و پنجم: مادر آيت الله ميرزا مهدي شيرازي
مرحوم ميرزا مهدي شيرازي فرمودند: «موقعي كه والده ما براي نماز شب بر ميخاست مرا هم كه هنوز كودك خردسالي بودم از خواب بيدار مينمود و از پشت بام پايين آورده نزد خود مينشانيد و مشغول نماز شب ميشد و به من ميگفت: «مهدي بيدار بمان».
پدرم فرمود: «در آن موقع از شب چشمان مرا خواب گرفته بود به طوري كه ميخواستم از پلهها به طرف زمين پرتاب شوم».
بيست و ششم: نماز شب آقا نجفي قوچاني
مرحوم آقا نجفي قوچاني در كتاب سياحت شرق درباره نماز شب و دقّت در اينكه براي كسي مزاحمت ايجاد نكنند مينويسد:
«در اين حجره تازه كه حجره هامان وصل به هم بود از ميان طاقچه سوراخ نموديم و ريسماني در آن كشيديم كه يك سر ريسمان در حجره رفيق بود و يك سر آن در حجره من، وقت خواب، آن سر را رفيق به پا يا دست خود ميبست و اين سر ريسمان را من به دست خود ميبستم، كه سحر هر كدام زودتر بيدار شويم ديگري را بدون اين كه صدايي بزنيم، به توسط همان ريسمان بيدار كنيم كه مبادا طلبهاي از صداي ما بيدار شود و راضي نباشد».
از ابتداي جواني خود را بايد به عبادتها به خصوص نماز شب عادت بدهيم، و خود را با اين كارها مأنوس نماييم و اولياء بايد به اين نكته توجّه نمنايند كه فرزندانشان را با نماز و فلسفه و آثار آن آشنا نمايند.
بيست و هفتم: نماز شب و نورافشاني خانهها
از استاد الهي و عارف ربّاني مرحوم حاج شيخ جواد انصاري همداني نقل شده كه ميفرمود: «فلاني با اينكه شخص عوامي است شبي كه براي نماز شب به پا خاسته، مشاهده نموده كه در حدود 500 خانه از خانههاي همدان نورافشاني ميكند و به او الهام شده كه در اين خانهها نماز شب خوانده ميشود و علاوه بر آن، در نقطهاي عمودي از نور مشاهده كرده كه تا آسمان كشيده شده است و الهام شده است كه وجود مقدّس حضرت بقية الله است كه به نماز شب ايستاده است».
بيست و هشتم: شهيد قدّوسي و نماز شب
در رابطه با حالات اين شهيد بزرگوار گفته شده كه:
او حتّي به مستحبّات و مكروهات، بسيار اهميّت ميداد. نماز شب را براي روحاني لازم ميدانست. يك شب در مسجد گوهرشاد با نگراني ميفرمود: «برايم بسيار ناگوار و غير منتظره بود كه شنيدم، يكي از اساتيد مدرسه حقّاني مقيّد به نماز شب نيست. با ايشان صحبت كردم، معلوم شد سبكي معده را در شب رعايت نميكند».
بار ديگر ميفرمود: «ما وقتي در نهاوند بوديم، سالي يك بار به صورت خانوادگي منزل يكي از آشنايان دعوت ميشديم. من پس از تكرار چند نوبت، ديدم همان شبي كه ما، در آن مهماني غذا ميخوريم، نماز صبح روز بعد به آخر وقت كشيده ميشود و موفّق به نماز شب نميشويم. متوجّه شدم در اموال آن شخص اشكالي وجود دارد».
<-PollItems->
انجام مستحبات و ترك مكروهات
در شرع انور نسبت به پارهاي از عبادات و مستحبات و خدمات و صدقات و سنن صالحه بيشتر تأكيد شده و سيره و روش اولياي دين و ائمه معصومين (عليهم السّلام) بر التزام به اين گونه سنن بوده است مانند: قرائت قرآن، تهجّد و شب زندهداري و مناجات و راز و نياز در دل شب (آنگاه كه چشمها همه در خوابند)، التزام به اوّل وقت در نمازهاي واجب، بجا آوردن پنجاه و يك ركعت نماز در شبانه روز كه هفده ركعت آن واجب و بقيه مستحب است به ويژه نماز شب و دو ركعت نافله صبح و دو ركعت نافله عشاء و همواره در روز و شب با وضو بودن، رعايت آداب و سنن و حضور قلب در عبادات، تعقيبات نماز، شركت مداوم در نماز جمعه و جماعات، طولاني كردن قنوت و سجدههاي نماز، و سه روز روزه در هر ماه، زيارت قبور اولياء و شهدا خصوصاً پيامبر اكرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) و ائمه معصومين (عليهم السّلام).
در روايتى از امام باقر (ع) چنين مىخوانيم كه به يكى از يارانش فرمود: «الا اخبرك بالاسلام اصله و فرعه و ذروة سنامه».
آيا ريشه و شاخه و بلندترين قله اسلام را به تو معرفى كنم؟
راوى عرض كرد بفرمائيد: فدايت شوم.
فرمود: اما اصله الصلوة، و فرعه الزكاة، و ذروة سنامه الجهاد!: ريشهاش نماز است و شاخهاش زكات، و قله مرتفعش جهاد است.
سپس افزود: اگر بخواهى تمام ابواب خير را به تو معرفى كنم.
راوى ميگويد: بفرمائيد فدايت شوم.
امام فرمود: «الصوم جنة، و الصدقة تذهب بالخطيئة، و قيام الرجل فى جوف الليل بذكر الله، ثم قرأ تتجافى جنوبهم عن المضاجع».
روزه سپرى است در مقابل آتش و صدقه محو كننده گناه است، و برخاستن انسان در دل شب او را به ياد خدا مىاندازد، سپس آيه تتجافى جنوبهم عن المضاجع را تلاوت فرمود.
در تفسير مجمع البيان از معاذ بن جبل چنين نقل شده كه در غزوه تبوك در خدمت رسول خدا (ص) بودم، گرما همه را سخت ناراحت كرده بود. (تفسير نمونه ج: 17 ص: 156).
و هر كس به گوشهاى پناه ميبرد، ناگهان ديدم كه پيامبر (ص) از همه به من نزديكتر است، خدمتش رفتم عرض كردم: اى رسول خدا (ص) عملى به من بياموز كه مرا وارد بهشت كند، و از آتش دوزخ دور سازد.
فرمود: سؤال بزرگى كردى، اما پاسخ آن براى كسى كه خدا بر او آسان كرده است مشكل نيست سپس افزود: «تعبد الله و لا تشرك به شيئا و تقيم الصلوة المكتوبة و تؤدى الزكوة المفروضة و تصوم شهر رمضان».
خدا را پرستش كن و چيزى را شريك او قرار نده نمازهاى واجب را انجام ده و زكات واجب (حق مستمندان) را اداء كن و ماه رمضان را روزه بگير.
بعد فرمود: و اگر بخواهى از ابواب خيرات به تو خبر ميدهم عرض كردم اى پيامبر بفرمائيد فرمود: «الصوم جنة من النار و الصدقه تكفر الخطيئه و قيام الرجل فى جوف الليل يبتغى وجه الله ثم قرأ هذه الايه تتجافى جنوبهم عن المضاجع».
روزه سپرى است در برابر آتش و انفاق در راه خدا كفاره گناهان است، و قيام انسان در دل شب براى خشنودى خدا.
سپس آيه تتجافى جنوبهم را قرائت فرمود.
گرچه هيچ مانعى ندارد كه آيه مفهوم وسيعى داشته باشد، هم بيدار ماندن در آغاز شب را براى نماز عشاء شامل شود، و هم برخاستن در سحرگاه را براى نماز شب، ولى دقت در مفهوم تتجافى معنى دوم را بيشتر در ذهن منعكس مىكند، زيرا ظاهر جمله اين است كه قبلاً پهلوها در بستر آرام گرفته سپس از آن دور مىشود و اين مناسب قيام در آخر شب براى انجام نماز است، بنابر اين دسته اول از روايات از قبيل توسعه در مفهوم و الغاء خصوصيت است.
گرچه درباره اهميت اين نماز پر بركت همان چند روايت فوق كافى به نظر ميرسد، ولى اين نكته قابل ذكر است كه در روايات اسلامى آن قدر اهميت به اين عبادت داده شده است كه درباره كمتر عبادتى چنين سخن گفته شده است.
دوستان حق، و رهروان راه فضيلت به اين عبادت بىريا كه قلب را روشنائى و دل را نور و صفا ميبخشد همواره اهميت بسيار ميدادند.
ممكن است بعضى هميشه توفيق بهرهگيرى از اين عبادت پر بركت را نداشته باشند، ولى چه مانعى دارد كه در بعضى از شبها كه اين توفيق حاصل است بهرهگيرند، و در آن هنگام كه خاموشى همه جا را فرا گرفته، و اشتغالات روزانه همه تعطيل است، كودكان در خواب، و محيط آماده حضور قلب و راز و نياز با خدا است، بر خيزند و به در خانه خدا روند و دل را به نور عشق دوست روشن سازند.
استاد شهيد، ميگويد:
ما يك سلسله لذّتهاى معنوى داريم كه معنويّت ما را بالا مىبرد. براى كسى كه اهل تهجّد و نماز شب است جزو صادقين و صابرين و مستغفرين بالاسحار باشد، نماز شب لذّت و بهجت دارد، آن لذّتى كه يك نفر نماز شب خوانِ حقيقى و واقعى از نماز شب خودش مىبرد، از آن (استغفراللّه ربّى و اتوب و اليه) ها ميبرد، از آن (العفو گفتنها) و ياد كردن و دعا كردنهاى حدّاقل چهار مؤمن مىبرد، و آن لذّتى كه از آن (يا ربّ يا ربّ) گفتنها مىبرد، هيچ وقت يك آدم عيّاش كه در كابارهها ميگردد، احساس نميكند.
لذّت آن نماز شب خوان خيلى عميقتر، نيرومندتر و نشاط بخشتر است.
ولى اگر ما خودمان را غرق در لذّت مادّى دنيا كنيم مثلاً سر شب بنشينيم دور هم و شروع كنيم به گفتن و خنديدن و فرضاً غيبت هم نكنيم كه حرام است، صرفاً شوخيهاى مباح هم بكنيم و بعد هم سفره را پهن كنيم و آنقدر بخوريم كه نفس كشيدن برايمان دشوار شود، بعد مثل يك مرده در رختخواب بيفتيم. آيا در اين صورت توفيق پيدا مىكنيم كه سحر از دو ساعت مانده به طلوع صبح بلند شويم و بعد، از عمق روح خودمان (يا ربّ يا ربّ) بگوييم؟ اساساً بيدار نمىشويم و اگر هم شويم مثل مستى كه چند جام شراب خورده است، تلو تلو مىخوريم.
پس اگر انسان بخواهد لذّتهاى معنوى و الهى را در اين دنيا درك كند، چارهاى ندارد جز اين كه از لذّتهاى مادّى كسر كند. به خدا قسم لذّتى كه يك مرد با ايمان در آن وقت شب كه بلند مىشود و چشمش مىافتد به آسمان پر ستاره و آيات آخر سوره آل عمران را كه صداى هستى است و از قلب وجود برخاسته است، مىخواند و با هستى هم صدا مىشود، احساس ميكند برابر است با يك عمر لذّت مادّى در اين دنيا.
يك چنين آدمى، نميتواند مثل ما زندگى كند نميتواند سر سفره شام بنشيند در حالى كه ظهر غذاهاى سنگين، انواع گوشتها، روغنهاى حيوانى و نباتى، انواع شيرينيها و انواع محرّك اشتهاها را خورده است؛ تازه مقدارى سوپ بخورد تا اشتهايش تحريك شود اين روح خود به خود ميميرد، اين آدم نميتواند در نيمههاى شب بلند شود و اگر هم بلند شود نمىتواند لذّت ببرد.
<-PollItems->
وقت نافله هاي يوميه
س 118_ وقت نافله ظهر چه هنگامي است؟
ج_ نافله نماز ظهر، پيش از نماز ظهر خوانده مي شود و وقت آن از اول ظهر است تا موقعي كه سايه «شاخص» به اندازه دو هفتم آن شود. مثلاًًًًً اگر طول شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سايه اي كه بعد از ظهر پيدا مي شود به دو وجب رسيد آخر وقت نافله ظهر است.
س 119_ وقت نافله نماز عصر، چه هنگامي است؟
ج_ نافله نماز عصر پيش از نماز عصر، خوانده مي شود و وقت آن تا موقعي است كه سايه شاخص به چهار هفتم آن برسد.
س 120_ آيا مي توان نافله ظهر يا عصر را بعد از وقت آن بخواند؟
ج_ بعد از وقت آن بخواند جايز است.
س 121_ وقت نافله مغرب چه هنگامي است؟
ج_ وقت نافله مغرب، بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتي كه سرخي طرف كه بعد از غروب كردن آفتاب در آسمان پيدا مي شود از بين برود.اگر چه بي وجه نيست كه وقت آن به امتداد وقت نماز مغرب امتداد داشته باشد يعني قبل از وقت مختص به نماز عشاء.
س 122_ وقت نافله نماز عشاء چه هنگامي است؟
ج_ بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است و بهتر است بعد از نماز عشاء بلافاصله خوانده شود.
س 123_ وقت نافله صبح چه هنگامي است؟
ج_ نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده مي شود و وقت آن بعد از فجر اول است، تا وقتي كه سرخي طرف مشرق پيدا شود و مي توان نافله صبح را بعد از نافله شب خواند.
<-PollItems->
نمازهاي مستحب
س 105_ تعداد نمازهاي مستحب چه قدر است و به آنها چه مي گويند؟
ج_ نمازهاي مستحب بسيار است و آنها را «نافله» مي گويند.
س 106_ برخواندن كلام «نافله» را سفارش شده است؟
ج_ بر خواندن نافله هاي شبانه روز بيشتر سفارش شده است.
س 107_ نافله هاي شبانه روز چند ركعت است؟
ج_ در غير روز جمعه سي و چهار ركعت مي باشند.
س 108_ ظهر و عصر چند ركعت نافله دارند؟
ج_ هشت ركعت نافله ظهر و هشت ركعت نافله عصر.
س 109_ نافله هاي مغرب و عشاء چند ركعت است؟
ج_ چهار ركعت نافله مغرب، دو ركعت نافله عشاء.
س 110_ نافله شب و صبح چند ركعت است؟
ج_ يازده ركعت نافله شب و دو ركعت نافله صبح.
س 111_ دو ركعت نافله عشا كه نشسته خوانده مي شود، چند ركعت محسوب مي شود؟
ج_ يك ركعت حساب مي شود.
س 112_ در روز جمعه چند ركعت نافله وجود دارد؟
ج_ در روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر، چهار ركعت اضافه مي گردد.
س 113_ نافله ها چگونه خوانده مي شود؟
ج_ تمام نافله ها دو ركعت دو ركعت، خوانده مي شود، مانند نماز صبح.
س 114_ يازده ركعت نافله شب را چگونه و با چه نيتي بايد خواند؟
ج_ هشت ركعت آن بايد به نيت نافله شب، دو ركعت آن به نيت «نماز شفع» و يك ركعت آن به نيت «نماز وتر» خوانده شود.
س 115_ آيا مي توان نمازهاي نافله را نشسته خواند؟
ج_ نمازهاي نافله را نشسته مي توان خواند.
س 116_ در صورتي كه نماز نافله را نشسته بخوانند، تعداد ركعات را چگونه حساب نمايند؟
ج_ بهتر است دو ركعت نماز نافله نشسته را يك ركعت حساب كند.مثلاًًًً كسي كه مي خواهد نافله ظهر را كه هشت ركعت است نشسته بخواند، بهتر است شانزده ركعت بخواند و اگر مي خواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز يك ركعتي به صورت نشسته بخواند.
س 117_ چه نافله هايي در سفر ساقط مي شوند؟
ج_ نافله ظهر و عصر در سفر، ساقط مي شود. اما نافله عشاء اگر به رجاي مطلوبيت بخواند، مانعي ندارد.
<-PollItems->
انجام مستحبات و ترك مكروهات
يكي از نقطههاي آغاز در رسيدن به كمال، التزام به نوافل و مستحبات است. نوافل و سنن صالحه چندان مهم است كه بعضي از فقها ترك جميع سنن را از آن جهت كه دليل بر بياعتنايي به آداب شرع مقدس است حرام دانستهاند.
التزام و استمرار بر نوافل و مستحبات سه اثر مهم دارد:
1. گناهان انسان را محو ميسازد، چنانكه خداوند متعال ميفرمايد: «وَ أَقِمِ الصََّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ».
نماز بگذار در آغاز و انجام روز و ساعاتي از شب. زيرا نيكيها بديها را از ميان ميبرد...
و در حديث آمده است كه نماز مؤمن در شب گناهان روز او را از بين ميبرد. و در بعضي نقلها آمده است كه نماز وِتْر گناهان را از بين ميبرد.
2. نواقص و كمبودهايي را كه بر اثر غفلت يا قصور در فرايض و واجبات رخ داده است، جبران ميكند. مثلاً نوافل يوميه ـ خصوصاً نوافل شب (نماز شب)، نواقص نمازهاي يوميه را مرتفع ميسازد، روزههاي مستحبّي نواقص روزههاي ماه رمضان را برطرف ميكند، صدقات مستحبّه كمبودهاي واجبات مالي از قبيل زكات و خمس را رفع مينمايد و ... احتمال دارد كه اعمال مستحبه مطلقاً در رفع نواقص كليه فرايض و واجبات مؤثر باشد. در اين مورد به چند حديث اشاره ميشود.
از امام باقر (ع) نقل شده است كه فرمود: «إنَّما جُعِلْتَ النّافلةُ لِيَتُمَّ بها ما يَفْسُد منَ الْفريضةِ».
نماز نافله براي آن قرار داده شده است كه فساد و نقص فرايض را جبران كند.
و در حديث ديگر آمده است:
«إنَّ تباركَ و تعالي أتمَّ صلوةَ الْفريضةَ بصلوةِ النّافِلةِ».
خداوند تبارك و تعالي نماز واجب را با نماز نافله كامل كرده است.
ابو حمزه ثمالي ميگويد كه امام (ع) فرمود: هيچ نمازي بدون حضور قلب قبول نيست. من عرض كردم: فدايت شوم، همه ما هلاك شديم؟ فرمود: نه، زيرا خداوند متعال اين گونه عبادات را به وسيله نافلهها كامل ميگرداند.
3. موجب تقرّب به خداوند سبحان ميشود، چنانكه ميفرمايد: «تَتَجافي جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ».
مؤمنان حقيقي شبها پهلو از بستر بر ميدارند و خداي را با بيم و اميد ميخوانند و از آنچه روزيشان كردهايم انفاق ميكنند. پس هيچ كس نميداند به پاداش اعمالشان چه نعمتها به عنوان چشم روشني براي آنها در عالم غيب آماده شده است.
و در حديث قدسي آمده است: «... و ما تقرَّب إليَّ عبدٌ بشيْ ءٍ احبُّ إليَّ ممّا افْترضْتُ عليهِ و انَّهُ ليتقرَّبُ إليَّ بِالنّافلةِ حتي اُحبَّهُ فَإذا احْبيْتُهُ كُنْت سَمْعَهُ الّذي يسْمع بِهِ، و بصرهُ الَّذي يُبْصرُ بِهِ و لِسانَهُ الّذي ينْطقُ بِهِ وَيَدَهُ التَّي يَبْطِشُ بها، إنْ دعاني أجبتُهُ، و إنْ سَئلني أعْطَيْتُهُ...».
هيچ بندهاي به عبادتي بهتر از فرايض و واجبات به من تقرّب نجسته است و او به وسيله نوافل به من تقرب ميجويد تا جايي كه من او را دوست بدارم؛ آنگاه كه دوستش داشتم من گوش شنواي او و ديده بيناي او و زبان گويا و دست تواناي او خواهم بود، اگر مرا بخواند پاسخش ميدهم و چنانچه چيزي از من بخواهد ارزانياش ميدارم.
در حديث ديگر آمده است: «صلوةُ النَّوافِلِ قُربانُ كلِّ مؤمنِ ...».
نماز نافله وسيله نزديك شدن مؤمنان به خداوند است ...
از اميرالمؤمنين (ع) روايت است كه دل آدمى اقبالى دارد و ادبارى (گاه رو كند و در نشاط باشد و گاه پشت كند و خسته و ملول بود) هرگاه در حال نشاط بود به نوافل بپردازيد و چون پشت كند به واجبات اكتفا نمائيد. در حديث ديگر فرمود: اگر نافله به نماز فريضه لطمه زند آن نافله شما را به خدا نزديك نسازد.
امام صادق (ع) فرمود: بسا شود كه يك نماز جز نيمى از آن يا ثلث يا ربع يا يك پنجم آن بالا نرود زيرا از نماز آن بالا رود و پذيرفته گردد كه به دل در آن توجه شده باشد. و اينكه به ما دستور دادهاند نافله بخوانيم تا بدين وسيله كمبود قبولى نماز واجب جبران شود.
از آن حضرت رسيده كه كوتاه خواندن نماز واجب (كه حسب معمول به جماعت ادا مىشود) و طولانى خواندن نافله خود نوعى عبادت است.
از امام باقر (ع) روايت شده كه اگر نماز واجبى بدهكار بودى تا آن را قضا نكنى به نافله مپرداز. در حديث آمده كه پيغمبر (ص) از خواندن نافله در اين سه وقت نهى نمود:
هنگام طلوع خورشيد و هنگام غروب آن و موقعى كه آفتاب در وسط آسمان باشد.
و در حديث ديگر آمده است: مداومت بر كار خير آثار خوبي از آن ناشي ميشود از جمله: ترك كارهاي زشت، پرهيز از لغزش و گناه، حصول يقين، حبّ نجات، طاعت خداي رحمان، تعظيم منطق و برهان، دوري از وسوسه شيطان و پذيرفتن عدل و گفتار حق. اينها چيزهايي است كه شخص خردمند از تداوم بر كار خوب به دست ميآورد.
و در حديث ديگر در اهميت مداومت بر كار خير از امام باقر (ع) نقل شده است كه آن حضرت همواره ميفرمود: هنگامي كه بر كار خوبي خود را عادت ميدهم دوست دارم كه بر آن مداومت داشته باشم.
چنانچه نتوانم آن را در شب انجام دهم قضاي آن را در روز بجا ميآورم و اگر در روز از من فوت شود در شب آن را قضا ميكنم. به راستي محبوبترين عمل نزد خدا عملي است كه دوام داشته باشد.
مقصود از التزام به نوافل و مستحبات آن نيست كه انسان تمام مستحبات را بجا آورد كه چنين چيزي نه ممكن است و نه جايز، زيرا نه امكانات اجازه ميدهد و نه ساير تكاليف و مسئوليتها براي انسان اين همه وقت باقي ميگذارد بلكه مقصود آن است كه انسان در حدود شرايط و امكانات فردي و اجتماعي اعمالي را انتخاب كند و ملتزم به انجام آن باشد. ( ادامه دارد.............)
<-PollItems->
بيست و يكم: در حالات حاج شيخ حسنعلي اصفهاني (معروف به نخودكي)
آقاي نظام التوليه سَر كشيك آستان قدس رضوي نقل كرد كه:
نوبت كشيك من بود. اول شب خادم آستان مباركه (حضرت رضا) به من مراجعه كردند و گفتند به علّت سردي هوا و بارش برف زائري در حرم نيست، اجازه دهيد حرم را ببنديم، من نيز به آنان اجازه دادم. مسئولين، درها را بستند و كليدها را آوردند. مسئول بام حرم مطّهر آمد و گفت: «حاج شيخ حسنعلي اصفهاني از اول شب تاكنون بالاي بام و در پاي گنبد مشغول نماز ميباشند و مدّتي است كه در حال ركوع ديديم، اگر اجازه دهيد به ايشان عرض كنيم كه ميخواهيم درها را ببنديم».
گفتم: «خير، ايشان را به حال خود بگذاريد، و مقداري هيزم در اطاق پشت بام كه مخصوص مستخدمين است بگذاريد كه هرگاه از نماز فارغ شدند استفاده كنند و در بام را نيز ببنديد».
مسئول مربوطه مطابق دستور عمل كرد و همه به منزل رفتيم. آن شب برف بسياري باريد. هنگام سحر كه براي باز كردن درهاي حرم مطّهر آمديم، به خادم بام گفتم برو ببين حاج شيخ در چه حالند. پس از چند دقيقه خادم مزبور بازگشت و گفت: «ايشان همان طور در حال ركوع هستند و پشت ايشان با سطح برف مساوي شده است». معلوم شد كه ايشان از اول شب تا سحر در حال ركوع بودهاند و سرماي شديد آن شب سخت زمستاني را هيچ احساس نكردهاند، نماز ايشان هنگام اذان صبح به پايان رسيد.
- شيخ صدوق از رجاء ابن ابيضحاك كه از طرف مأمون براي بردن امام رضا (ع) از مدينه به مرو ماموريت داشت روايت كرده است كه گفت من از مدينه تا مرو همراه امام بودم. به خدا سوگند كسي را در پرهيزكاري و كثرت ذكر خدا و شدت خوف از حق تعالي مانند او نديدم و جريان عبادت آن جناب در شبانه روز چنان بود كه چون صبح ميشد، نماز صبح را ادا ميكرد و بعد از سلام نماز در مصلاي خود مينشست تسبيح و تحميد و تكبير و تهليل ميگفت و صلوات بر حضرت رسول و اولاد او ميفرستاد تا آفتاب طلوع ميكرد، پس از آن به سجده ميرفت و سجده را چندان طول ميداد تا روز بلند ميشد سپس سر از سجده برميداشت و با مردم حديث ميكرد و تا نزديكي زوال آفتاب آنان را موعظه ميفرمود پس از آن تجديد وضو كرده و به مصلاي خود برميگشت و چون زوال ميشد، برميخاست و شش ركعت نافله اظهر به جا ميآورد و چون فارغ ميشد اذن نماز ميگفت. سپس اقامه نماز ميگفت و تسبيح و تحميد و تكبير بسيار ميگفت.
حضرت در هر شهري كه ده روز اقامت ميكرد روزها روزه ميگرفت و چون شب ميشد. پس از نماز افطار ميكرد و نافله نمازهاي مغرب و نماز شب و شَفع و وَتر و نماز صبح را در حضر و سفر ترك نميكرد اما نوافل نمازهاي چهار ركعتي را (ظهر و عصر و عشا) در سفر ترك ميكرد و بعد از بجا آوردن نمازهاي مزبور سي مرتبه تسبيحات اربعه را ميخواند و ميفرمود اين به جهت تمامي نماز است و هميشه در موقع دعا چه در نماز و يا غير نماز اقتدا ميكرد به رسول الله و اولاد او صلوات زياد فرستادن و قرآن را بسيار تلاوت مينمود و هرگاه به آيهاي كه در آن ذكر بهشت يا دوزخ شده ميرسيد گريه ميكرد و از خدا سؤال بهشت مينمود و از آتش پناه ميجست و هرگاه در قرآن يا ايها الذين آمنوا را قرائت ميكرد آهسته ميگفت «لبيك اللهم لبيك» و در هيچ شهري وارد نميشد مگر اينكه مردم قصد خدمتش مينمودند و از معالم دين خود ميپرسيدند حضرت آنها را جواب ميفرمود و براي آنها احاديث بسياري از پدرانش و علي (ع) و رسول خدا ميگفت ابن ابيضحاك گويد: پس چون آن حضرت را نزد مأمون بردم از من خبر حال او را در بين راه پرسيد و من آنچه از آن جناب مشاهده كرده بودم در اوقات شب و روز و حركت و اقامت به مأمون خبر دادم مأمون گفت بلي يا بن ابي ضحاك، علي بن موسي بهترين اهل زمين و اعلم و اعبد آنهاست ولي اين مطلب را به كسي مگو چون نميخواهم فضل آن جناب ظاهر شود مگر به زبان من و به خدا استعانت ميجويم كه او را بلند كنم و قدرش را رفيع سازم.
بيست و دوم: در حالات ملاّ محمد اشرفي
در حالات مرحوم ملاّ محمد اشرفي كه از شاگردان سيّد العلماست آوردهاند:
«از نيمه شب تا صبح مشغول تضرّع و زاري و مناجات بود، آنقدر بر سر و سينه ميزد كه هنگامي كه صبح ميشد در نهايت ضعف و نقاهت بود به طوري كه هر كه او را ميديد گمان ميبرد تازه از بستر بيماري برخاسته است».
بيست و سوم: در حالات آقا نورالدّين عراقي
شيخ الفقهاء حضرت آيت الله العظمي اراكي در رابطه با مرحوم آقا نورالدّين عراقي و نماز شبهاي ايشان اين داستان را نقل ميفرمايند:
«آقاي نورالدّين مرد عجيبي بود، معروف بود كه نماز شب ايشان ديدني است. شخصي به نام سيّد محمود خوانساري از اهل منبر، طالب شد كه او را ببيند، چون صداي اَلْعَفْو اَلْعَفْو ايشان توي كوچه ميآمد، و مردم از توي كوچه گوش ميگرفتند، اين آقا، خواست كه خود مجلس نماز شب خواندن آقا نورالدّين را ببيند.
شبهاي ماه مبارك رمضان بود و مرحوم آقا نورالدّين از عدّهاي از جمله از آقاي خوانساري براي افطار دعوت كرد، آقا سيّد محمود خودش گفت، وقتي افطار تمام شد و همه رفتند، من نشستم، ديد من بلند نميشوم، به خدمتكارش گفت: «دو تا رختخواب بياور» يك رختخواب خودش داشت، يكي را هم براي من آوردند.
من توي رختخواب كه رفتم نخوابيدم، ميخواستم سحر ايشان را ملاحظه كنم، سحر شد. ديدم كه بلند شد، رفت بيرون وضوء گرفت و آمد مشغول نماز شد. وقتي كه رسيد به «اَلْعَفوْ» ديدم چنان گريه بر او مستولي شد كه چندين دفعه بغض گلويش را گرفت، فكر ميكرد من در خواب هستم».
بيست و چهارم: خاطرهاي از علاّمه طباطبايي
علاّمه سيّد محمد حسين طباطبايي صاحب تفسير شريف الميزان ميفرمايد: «چون به نجف اشرف براي تحصيل مشرّف شدم از نقطه نظر قرابت و خويشاوندي، گاهگاهي به محضر مرحوم آيت الله حاج ميرزا علي آقا قاضي شرفياب ميشدم، تا اينكه يك روز جلو در مدرسهاي ايستاده بودم كه مرحوم قاضي از آنجا عبور ميكردند، چون به من رسيدند دست خود را روي شانه من گذاردند و گفتند:
«اي فرزند! دنيا ميخواهي نماز شب بخوان، آخرت ميخواهي نماز شب بخوان! اين سخن آنقدر در من اثر كرد كه از آن به بعد تا زماني كه به ايران مراجعت كردم، پنج سال تمام در محضر قاضي روز و شب بسر ميبردم و آني از ادارك فيض ايشان دريغ نميكردم».
عمل نمودن علاّمه به توصيه و سفارش استاد خود مرحوم قاضي و عنايت و توجّه به مسايل عبادي و تهجّد همراه با تفكّر و تعمّق در قرآن، علاّمه را به نقطهاي از اعتلاي معنوي ميرساند كه وقتي دست به قلم ميبرد، چنان آثاري از خود برجاي ميگذارد كه بدون شكّ در نوع خود بينظير است، تفسير الميزان يكي از آن آثار است، كه پي بردن به ارزش آن مستلزم داشتن زمينههاي علمي و تحقيقي لازم و برخورداري از علوم قرآني است.
<-PollItems->
مسأله 830
اگر با لباسی كه نمیداند كه از حیوان حرام گوشت است نماز بخواند نمازش صحیح است ، ولی اگر فراموش كرده باشد ، بنابر احتیاط واجب باید آن نماز را دوباره بخواند .
شرط پنجم
مسأله 831
پوشیدن لباس طلاباف برای مرد حرام و نماز با آن باطل است ، ولی برای زن در نماز و غیر نماز اشكال ندارد .
مسأله 832
زینت كردن به طلا مثل آویختن زنجیر طلا به سینه و انگشتر طلا بدست كردن و بستن ساعت مچی طلا بدست برای مرد حرام و نماز خواندن با آنها باطل است . و احتیاط واجب آنست كه از استعمال عینك طلا هم خودداری كند ، ولی زینت كردن به طلا ، برای زن در نماز و غیر نماز اشكال ندارد .
مسأله 833
اگر مردی نداند یا فراموش كند كه انگشتری یا لباسش از طلا است و با آن نماز بخواند نمازش صحیح است .
شرط ششم
مسأله 834
لباس مرد نمازگزار باید ابریشم خالص نباشد و هم چنین بنابر احتیاط واجب چیزهائی مانند عرقچین و بند شلوار كه به تنهائی ساتر عورتین نیستند در غیر نماز هم پوشیدن آن برای مرد حرام است .
مسأله 835
اگر آستر تمام لباس یا آستر مقداری از آن ابریشم خالص باشد ، پوشیدن آن برای مرد حرام و نماز در آن باطل است .
مسأله 836
لباسی را كه نمیداند از ابریشم خالص است یا جیز دیگر ، پوشیدن آن اشكال ندارد ، و نماز با آن صحیح است .
مسأله 837
دستمال ابریشمی و مانند آن اگر در جیب مرد باشد اشكال ندارد و نماز را باطل نمیكند .
مسأله 838
پوشیدن لباس ابریشمی برای زن در نماز و غیر نماز اشكال ندارد .
مسأله 839
پوشیدن لباس غصبی و ابریشمی خالص و طلاباف و لباسی كه از مردار تهیه شده در حال ناچاری مانعی ندارد . و نیز كسی كه ناچار است لباس بپوشد ولباس دیگری غیر از اینها ندارد و تا آخر وقت هم ناچاری او از بین نمیرود ، میتواند با این لباسها نماز بخواند .
مسأله 840
اگر غیر از لباس غصبی و لباسی كه از مردار تهیه شده لباس دیگری ندارد و ناچار نیست لباس بپوشد ، باید به دستوری كه برای برهنگان گفته شد نماز بخواند .
مسأله 841
اگر غیر از لباسی كه از حیوان حرام گوشت تهیه شده لباس دیگری ندارد ، چنانچه در پوشیدن لباس ناچار باشد ، میتواند با همان لباس نماز بخواند . واگر ناچار نباشد ، باید به دستوری كه برای برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد و بنا بر احتیاط واجب یك نماز دیگر هم با همان لباس بخواند .
مسأله 842
اگر مرد غیر از لباس ابریشمی خالص یا طلا باف ، لباس دیگری نداشته باشد ، چنانچه در پوشیدن لباس ناچار نباشد ، باید به دستوری كه برای برهنگان گفته شد نماز بخواند .
مسأله 843
اگر چیزی ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند ، واجب است اگر چه به كرایه یا خریداری باشد ، تهیه نماید . ولی اگر تهیه آن به قدری پول لازم دارد كه نسبت به دارائی او زیاد است ، یا طوریست كه اگر پول را به مصرف لباس برساند ، بحال او ضرر دارد ، باید به دستوری كه برای برهنگان گفته شد نماز بخواند .
مسأله 844
كسی كه لباس ندارد اگر دیگری لباس به او ببخشد یا عاریه دهد ، چنانچه قبول كردن آن برای او مشقت نداشته باشد ، باید قبول كند بلكه اگر عاریه كردن یا طلب بخشش برای او سخت نیست ، باید از كسی كه لباس دارد ، طلب بخشش یا عاریه نماید .
مسأله 845
بنابر احتیاط واجب باید انسان از پوشیدن لباس شهرت كه پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای كسی كه میخواهد آن را بپوشد معمول نیست ، خودداری كند ، ولی اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد .
مسأله 846
احتیاط واجب آن است كه مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد ولی اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد
مسأله 847
كسی كه باید خوابیده نماز بخواند ، اگر برهنه باشد و لحاف یا تشك او نجس یا ابریشم خالص یا از اجزاء حیوان حرام گوشت باشد ، احتیاط واجب آنست كه در نماز خود را با آنها نپوشاند .
مواردیكه لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد
مسأله 848
در سه صورت كه تفصیل آنها بعدا گفته میشود ، اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد ، نماز او صحیح است : اول آن كه بواسطه زخم یا جراحت یا دملی كه در بدن او است لباس یا بدنش به خون آلوده شده باشد . دوم آن كه بدن یا لباس او به مقدار كمتر از درهم ( كه تقریبا به اندازه یك اشرفی میشود ) به خون آلوده باشد . سوم آن كه ناچار باشد با بدن یا لباس نجس نماز بخواند ، ودر دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد ، نماز او صحیح است . اول آن كه لباسهای كوچك او مانند جوراب و عرقچین نجس باشد ، دوم آن كه لباس زنی كه پرستار بچه است نجس شده باشد و احكام این پنج صورت مفصلا در مسائل بعد گفته میشود .
مسأله 849
اگر در بدن یا لباس نمازگزار ، خون زخم یا جراحت یا دمل باشد ، چنانچه طوری است كه آب كشیدن بدن یا لباس یا عوض كردن لباس برای بیشتر مردم یا برای خصوص او سخت است ، تا وقتیكه زخم یا جراحت یا دمل خوب نشده است ، میتواند با آن خون نماز بخواند و همچنین است اگر چركی كه با خون بیرون آمده یا دوائی كه روی زخم گذاشتهاند و نجس شده ، در بدن یا لباس او باشد .
<-PollItems->
امام راحل در سال 1312شمسی که عازم سفرحج بودند در بیروت نامه محبت آمیز برای همسر با وفای خویش نوشتند که نشانگر علاقه وافر ایشان به همسرش ، مرحومه ثقفی ، است .
تصدقت شوم ، الهی قربانت بروم ، در این مدت که متبلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است . عزیزم ، امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. حال من با هر شدتی که باشد ، می گذرد، ولی به حمدالله تا کنون هرچه پیش آمد ، خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم1. حقیقتا جای شما خالی است، فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوشی دارد . صدحیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظره عالی به دل بچسبد. در هر حال امشب شب دوم است که منتظر کشتی هستیم . از قرار معلوم و معروف ، یک کشتی فردا حرکت می کند ، ولی ماهاکه قدری دیر رسیدیم ، باید منتظر کشتی دیگری باشیم. عجالتا تکلیف معلوم نیست . امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم ، همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل . از این حیث قدری نگران هستم ، ولی از حیث مزاج بحمدالله به سلامت ، بلکه مزاجم بحمدالله مستقیم تر و بهتر است . خیلی سفرخوبی است ، جای شما خیلی خیلی خالی است . دلم برای پسرت ]سیدمصطفی[ قدری تنگ شده است . امیداست که هردو 2 به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند. اگر به آقا] پدر همسرامام [ و خانم ها ] مادر و مادر بزرگ همسر امام [ کاغذی نوشتید، سلام مرا برسانید . من از قبل همه نایب الزاریاره هستم . به خانم شمس آفاق] خواهرهمسر امام [ سلام برسانید و به توسط ایشان به آقای دکتر ]علوی [ سلام برسانید. صفحه مقابل را به آقای شیخ عبدالحسین بگویید برسانند.
ایم عمر و عزت مستدام . تصدقت . قربانت
روح الله
1- (برای عزیمت با کشتی به عربستان، به منظور انجام اعمال حج)
2- (اشاره به آقا مصطفی و فرزند دیگرشان که در آن زمان هنوز به دنیا نیامده بود و چند روز پس از نگارش این نامه در زمانی که امام در سفر حج بودند ، متولد شد و او را علی نام گذاردند. وی در کودکی براثر بیماری در گذشت)
برگرفته ازنشریه پیوند آذرماه 1388
<-PollItems->
مسأله 810
هر گاه یقین كند خونی كه در بدن یا لباس او است خون نجسی است كه نماز با آن صحیح است ، مثلا یقین كند خون زخم و دمل است ، اگر چنانچه بعد از نماز بفهمد خونی بوده كه نماز با آن باطل است نمازش صحیح است .
مسأله 811
اگر نجس بودن چیزی را فراموش كند و بدن یا لباسش با رطوبت به آن برسد ودر حال فراموشی نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید ، نماز او صحیح است . ولی اگر بدنش با رطوبت به چیزی كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و بدون این كه خود را آب بكشد ، غسل كند و نماز بخواند ، غسل و نمازش باطل است . و نیز اگر جائی از اعضاء وضو با رطوبت به چیزی كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و پیش از آن كه آنجا را آب بكشد ، وضو بگیرد و نماز بخواند ، وضو و نمازش باطل میباشد .
مسأله 812
كسی كه یك لباس دارد ، اگر بدن و لباسش نجس شود و باندازه آب كشیدن یكی از آنها آب داشته باشد ، چنانچه بتواند لباسش را بیرون آورد ، باید بدن را آب بكشد و نماز را به دستوری كه برای برهنگان گفته شد بجا آورد و اگر بواسطه سرما یا عذر دیگر نتواند لباس را بیرون آورد ، در صورتیكه نجاست هر دو مساوی باشد مثلا هر دو بول یا خون باشد یا نجاست بدن شدیدتر باشد مثلا نجاستش بول باشد كه باید دو مرتبه آن را آب كشید ، احتیاط واجب آن است كه بدن را آب بكشد ، و اگر نجاست لباس بیشتر یا شدیدتر باشد هر كدام از بدن یا لباس را بخواهد میتواند آب بكشد .
مسأله 813
كسی كه غیر از لباس نجس ، لباس دیگری ندارد و وقت تنگ است یا احتمال نمیدهد كه لباس پاك پیدا كند ، باید نماز را به دستوری كه برای برهنگان گفته شد بجا آورد .
مسأله 814
كسی كه دو لباس دارد ، اگر بداند یكی از آنها نجس است و نتواند آنها را آب بكشد و نداند كدام یك آنهاست ، چنانچه وقت دارد باید با هر دو لباس نماز بخواند . مثلا اگر میخواهد نماز ظهر و عصر بخواند باید با هر كدام یك نماز ظهر و یك نماز عصر بخواند ولی اگر وقت تنگ است ، باید نماز را به دستوری كه برای برهنگان گفته شد بجا آورد ، و به احتیاط واجب آن نماز را با لباس پاك قضا نماید .
شرط دوم
مسأله 815
لباس نمازگزار باید مباح باشد وكسی كه میداند پوشیدن لباس غصبی حرام است ، اگر عمدا در لباس غصبی نماز بخواند باطل است و هم چنین در لباسی كه نخ یا دگمه یا چیز دیگر آن غصبی است نماز بخواند ، بنابر احتیاط واجب باید آن نماز را دوباره با لباس غیر غصبی بخواند .
مسأله 816
كسی كه میداند پوشیدن لباس غصبی حرام است ، ولی نمیداند نماز را باطل میكند ، اگر عمدا با لباس غصبی نماز بخواند باید آن نماز را با لباس غیر غصبی بخواند .
مسأله 817
اگر نداند یا فراموش كند كه لباس او غصبی است ولی اگر خودش آن لباس را غصب كرده باشد و با آن نماز بخواند بنابر احتیاط واجب باید دوباره آن نماز را بخواند .
مسأله 818
اگر نداند یا فراموش كند كه لباس او غصبی است و در بین نماز بفهمد ، چنانچه چیز دیگری عورت او را پوشانده است ومیتواند فورا یا بدون این كه موالات یعنی پیدرپی بودن نماز بهم بخورد ، لباس غصبی را بیرون آورد ، باید آن را بیرون آورد و نمازش صحیح است و اگر چیز دیگر عورت او را نپوشانده یا نمیتواند لباس غصبی را فورا بیرون آورد ، یا اگر بیرون آورد پی در پی بودن نماز بهم میخورد در صورتی كه به تعداد یك ركعت هم وقت داشته باشد باید نماز را بشكند و با لباس غیر غصبی نماز بخواند و اگر به این مقدار وقت ندارد ، باید در حال نماز لباس را بیرون آورد وبه دستور نماز برهنگان نماز را تمام نماید .
مسأله 819
اگر كسی برای حفظ جانش با لباس غصبی نماز بخواند ، یا مثلا برای این كه دزد لباس غصبی را نبرد با آن نماز بخواند ، نمازش صحیح است .
مسأله 820
اگر با عین پولی كه خمس یا زكات آن را نداده لباس بخرد ، نماز خواندن در آن لباس باطل است وبه احتیاط واجب همچنین است اگر به ذمه بخرد و در موقع معامله قصدش این باشد كه از پولی كه خمس یا زكاتش را نداده بدهد .
شرط سوم
مسأله 821
لباس نمازگزار باید از اجزاء حیوان مردهای كه خون جهنده دارد ، یعنی حیوانی كه اگر رگش را ببرند خون از آن جستن میكند ، نباشد . بلكه اگر از حیوان مردهای كه مانند ماهی و مار ، خون جهنده ندارد لباس تهیه كند ، احتیاط واجب آن است كه با آن نماز نخواند .
مسأله 822
باید چیزی از مردار مانند گوشت و پوست آن كه روح داشته بنابر احتیاط واجب همراه نمازگزار نباشد گرچه لباس او هم نباشد .
مسأله 823
اگر چیزی از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم كه روح ندارد همراه نمازگزار باشد ، یا با لباسی كه از آنها تهیه كردهاند ، نماز بخواند نمازش صحیح است.
شرط چهارم
مسأله 824
لباس نمازگزار باید از حیوان حرام گوشت نباشد واگر موئی از آن هم همراه نمازگزار باشد ، نماز او باطل است .
مسأله 825
اگر آب دهان یا بینی یا رطوبت دیگری از حیوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن یا لباس نمازگزار باشد ، چنانچه تر باشد نماز باطل و اگر خشك شده و عین آن بر طرف شده باشد ، نماز صحیح است .
مسأله 826
اگر مو و عرق و آب دهان كسی بر بدن یا لباس نمازگزار باشد اشكال ندارد .
لباس نمازگزار
و همچنین است اگر مروارید و موم و عسل همراه او باشد .
مسأله 827
اگر شك داشته باشد كه لباسی از حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت ، چه در داخله تهیه شده باشد چه در خارجه ، نماز با آن خواندن مانعی ندارد .
مسأله 828
اگر انسان احتمال دهد تكمه صدفی و مانند آن از حیوان است نماز خواندن با آن مانعی ندارد و اگر بداند صدف است و احتمال بدهد صدف گوشت نداشته باشد نماز خواندن با آن مانع ندارد .
مسأله 829
با پوست سنجاب و خز نماز خواندن اشكال ندارد .
<-PollItems->
شانزدهم: تسبيح در و ديوار همراه با عراف وارسته ملاّ محمد كاشي
در شرح حال آخوند ملاّ محمد كاشي، (استاد آقا نجفي قوچاني و حاج رحيم ارباب اصفهاني و بسياري ديگر از اعاظم) آوردهاند:
«هر نيم شب، نمازي چنان به سوز و گداز ميخواند و بدنش به لرزه ميافتاد كه از بيرون حجره، صداي حركت استخوانهايش احساس ميشد!!.
روزي پس از ختم درس، يكي از طلاّب به درس آن بزرگوار آمد و گفت: «آقا اين شيخ ميگويد كه ديشب به وقت سحر ديدم كه از دَر و ديوار مدرسه صداي «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبٌّنا وَرَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوح».
برميآيد! آخوند فرمود:
«اينكه در و ديوار به ذكر من متذكّر ميباشند، امري نيست، مهمّ آنست كه او از كجا محرم راز گشته است».
هفدهم: دعاي پدري بزرگ در حق پسر در هنگام
صاحب (مرآت الاحوال) مينويسد: «از بعضي ثقات شنيدم كه آخوند ملاّ محمد تقي مجلسي نقل كرده كه:
شب از شبها بعد از نماز و تهجّد و گريه و زاري به درگاه قادر متعال، خود را به حالتي ديدم كه دانستم هر چه بخواهم عنايت ميفرمايد و در انديشه بودم كه چه بخواهم؟ دنيوي يا اخروي؟ كه ناگاه صداي گريه محمد باقر از گهواره بلند شد، من گفتم: الاهي به حق محمد و آل محمد (ص) اين طفل را مروّج دين و ناشر احكام سيّد المرسلين گردان و موفّق كن او را به توفيقات بينهايت خود».
هيجدهم: ميرزا سليمان تنكابني
صاحب كتاب قصص العلماء درباره پدرش مرحوم ميرزا سليمان تنكابني كه از شاگردان حكيم بزرگ، آخوند ملاّ علي نوري است، مينويسد:
«پدرم، مواظب نماز اول وقت و نوافل وارده بود و هر روز يك جزء از قرآن را تلاوت ميكرد و هر روز صبح سوره يس و صد مرتبه ذكر «لا اِلهَ اِلاِّ اللهُ الملكُ الحَقُّ المُبينْ» و برخي اوراد و اذكار ديگر را قرائت ميكرد و سوره واقعه را در قنوت نماز (نافله عشاء) ميخواند و نماز شبش هيچ وقت ترك نشد.
شبي، هنگام سحر از خواب بيدار شدم، ديدم پدرم نشسته است و به شدّت گريه ميكند. بعد از پايان گريهاش، سئوال كردم علّت گريه چيست؟
فرمود: «در قنوت نماز وتر، مناجات (خمس عشره) را ميخواندم و ميگريستم، ناگاه شنيدم كه از سقف اتقاق، آوازي برآمد كه: «ايُّها العالم العالم ... ».
مرحوم والد، بيش از اين سخني نفرمود و دنباله صدايي را كه شنيده بود اظهار نكرد، سپس فرمود: «وقتي آن آواز را شنيدم، چنان گريه بر من غالب شد كه نتوانستم نماز را تمام كنم، بياختيار نشستم و گريستم. و تا من زنده هستم، راضي نيستم اين راز را به كسي بگوييد».
نوزدهم: مقامات مقدّس اردبيلي از بركت نماز شب
مقدّس اردبيلي (اَعَلي الله مَقامَه) كه مكرّر خدمت حضرت حجّة (ع) مشرف شد، كارش به جايي رسيده بود كه بر سر قبر حضرت امير (ع) با آقا حرف ميزد است از خودش نقل شده كه سبب رسيدن من به اين درجات آن بود كه در ابتداي تحصيل با طلبهاي هم حجره بودم و با او عهد بستم كه هر چه براي ما پيش آيد به كسي نگويد. بلاخره وقتي پيش آمد كه هيچ نداشتم، بدنم در اثر فقر و گرسنگي خيلي ضعيف شده بود و به واسطه عهدي كه كرده بودم با كسي صحبت نميكرد.
روزي يك نفر به مدرسه آمد و در غياب من علّت ضعف را از رفيقم پرسيده بود، او نخست نگفت. بعد كه او را قسم ميدهد حقيقتش را ميگويد كه از شدّت فقر و گرسنگي، من و رفيقم اين طور ضعيف شدهايم.
آن شخص فوراً ميرود طعام ميآورد و كيسه پولي هم براي هر دو نفر ميآورد. وقتي كه ملاّ احمد (مقدّس اردبيلي) ميآيد به رفيقش اعتراض ميكند كه چرا گفتي مگر نه ما عهد كرده بوديم. خلاصه غذا را با هم ميخوردند و پول را هم نصف مينمايند. مقدّس اردبيلي شب ميخوابد نيمههاي شب بيدار ميشود ميبيند محتلم گرديده به سوي حمّام ميآيد تا غسل نمايد. حمامي در را از داخل بسته بود. مقدّس اردبيلي اصرار كرد حمامي در را باز نكرد گفت دو برابر پول، گفت باز نميكنم، گفت سه برابر ...
خلاصه حاضر شد تمام پولهايي كه روز گذشته به دستش آمده بود بدهد تا حمامي در را باز كند و مقدّس اردبيلي غسل بكند تا نماز شبش از او فوت نگردد.
از همان شب خداوند اَلطاف خاصّي به او فرمود كه نتيجهاش همين بروز كرامات از اوست.
بيستم: نمازهاي ملاّ هادي سبزواري
حاج ملاّ هادي سبزواري در تمام عمر، يك سوم آخر شب را بيدار و به راز و نياز و خواندن دعاي جوشن كبير و نماز شب سرگرم بود و با ناله و گريه و مناجاتهاي نيمه شب خانواده وي كه در حجرههاي بالا خانه در خواب بودند از خواب بيدار ميگشتند و صداي حكيم را ميشنيدند و در تمام مدّت تدريس ممكن نشد كه بانگ مؤذّن بلند شود و ايشان درسي را قطع ننموده و به بيانات خود پايان ندهند. و صدايشان به اذان بلند نشود.
<-PollItems->
نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود
س 89_ نمازهاي يوميه را به چه ترتيبي بايد خواند؟
ج_ انسان بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشاء را بعد از نماز مغرب بخواند.
س 90_ اگر عمداًًًً نماز عصر را پيش نماز ظهر و نماز عشاء را پيش از نماز مغرب بخواند.حكم نمازش چه مي شود؟
ج_ باطل است.
س 91_ اگر به نيت نماز ظهر، مشغول نماز شود و در بين نماز يادش بيايد نماز ظهر را خوانده است، آيا مي تواند نيت نماز به عصر برگرداند؟
ج_ نمي تواند نيت را به نماز عصر برگرداند.
س 92_ در صورت فوق چه تكليفي دارد؟
ج_ بايد نماز را بشكند و نماز عصر را بخواند و همچنين است نسبت به نماز مغرب و عشاء.
س 93_ اگر در بين نماز عصر يقين كند، نماز ظهر را نخوانده، چه وظيفه اي دارد؟
ج_ بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند.
س 94_ چنانچه يادش بيايد نماز ظهر را خوانده بوده، چه وظيفه اي دارد؟
ج_ بايد نيت را به نماز عصر برگرداند و نماز او صحيح است.
س 95_ در چه صورتي نماز او صحيح نيست؟
ج_ [در صورتي كه] تعدادي از نماز را به نحو تقييد به نيت ظهر خوانده باشد.
س 96_ اگر در بين عصر شك كند نماز ظهر يا نه، چه وظيفه اي دارد؟
ج_ بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند و نماز عصر را بعد از آن بجا آورد.
س 97_ اگر وقت به قدري كم است كه بعد از تمام شدن نماز، مغرب مي شود چه تكليفي بر عهده اوست؟
ج_ بايد به نيت نماز عصر، نماز را تمام نمايد و بنا بر احتياط نماز ظهر را در خارج وقت قضا كند.
س 98_ اگر در نماز عشا پيش از ركوع ركعت چهارم شك كند، نماز مغرب را خوانده يا نه چه وظيفه اي دارد؟
ج_ چنانچه وقت به قدري كم است كه بعد از تمام شدن نماز،نصف شب مي شود بايد به نيت عشاء نماز را تمام كند.
س 99_ اگر بيشتر وقت داشت، چه وظيفه اي دارد؟
ج_ اگر بيشتر وقت دارد بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه ركعت كند. سپس نماز عشا را بخواند.
س 100_ اگر در نماز عشاء بعد از رسيدن به ركوع ركعت چهارم شك كند نماز مغرب را خوانده يا نه، چه تكليفي دارد؟
ج_ بايد نماز عشاء را تمام كند، سپس نماز مغرب را بخواند.
س 101_ اگر انسان نمازي را كه خوانده، احتياطاً دوباره بخواند و در بين نماز يادش بيايد، نمازي را كه بايد پيش از آن بخواند، نخوانده است آيا مي تواند نيت را به آن نماز برگرداند؟
ج_ نمي تواند نيت را به آن نماز برگرداند، مثلاًًًًً موقعي كه نماز عصر را احتياطاً مي خواند اگر يادش بيايد نماز ظهر را نخوانده است، نمي تواند نيت را به نماز ظهر برگرداند.
س 102_ آيا برگرداندن نيت از نماز قضا به ادا جايز است؟
ج_ [خير ] جايز نيست.
س 103_ آيا برگرداندن نيت از نماز مستحب به نماز واجب صحيح است؟
ج_ جايز نيست.
س 104_ آيا مي توان نيت را از نماز ادا به نماز قضا برگرداند؟
ج_ [بله]، اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان مي تواند در صورت امكان در بين نماز، نيت را به نماز قضا برگرداند.مثلاًًًًً اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتي مي تواند نيت را به قضاي نماز صبح برگرداند كه داخل ركعت سوم نشده باشد.
<-PollItems->
نماز شب از منظر ائمه معصومين (عليهم السلام)
حضرت صادق (ع) فرمودند: شرافت مؤمن در نماز شب خواندن و عزّت مؤمن در اين است كه متعرض اعراض مردم چيزهايي كه مردم عنايت به پنهان ماندن آن دارند، نشود، به اين معنا كه تفحص در امور مردم نداشته باشد و غيبت آنان را نكند.
و نيز حضرت صادق (ع) فرمودند: «مال دنيا و فرزندان، زينت زندگي اين دنيا و نماز شب، زينت آخرت است».
اسحق بن عمار ضمن روايتی از امام صادق (ع) نقل ميکند که ايشان از پدران بزرگوار و آنان از رسول خدا (ص) نقل ميکنند که فرمود: خدای تعالی به بندهای که نماز شب را در روز قضا بکند مباهات ميکند و ميفرمايد: ای فرشتگان من، اين بنده من چيزی را که به او واجب نکردهام قضا ميکند گواه باشيد که من او را آمرزيدم».
اگر مردم ميدانستند كه (در اثر نخواندن نماز شب) چهار ثواب بزرگ و پاداش هميشگی را از دست دادهاند، گريههايشان بر از دست دادنش طولاني ميشد.
امام صادق (ع) به سليمان ديلمى فرمود:
اى سليمان! نماز شب را ترك نكن، همانا زيانكار كسى است كه از نماز شب محروم بماند.
امام صادق(ع) فرمود: «نَوْمَة ُالغَداةِ مَشُومَةٌ، تَطْرُدُ الرِّزْقَ وَ تُصَفِّرُ اللَّوْنَ وَ تَقْبحُهُ وُ تُغَيِّرُهُ، وَ هُوَ نَومُ كُلِّ مَشُومٍ، اِنَّ اللهَ تَباركَ وَ تَعالي يَقَسِّمُ الاَرْزاقَ ما بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ اِلي طُلُوعِ الشَّمْسِ فَاِيّاكُمْ وَ تِلْكَ النَومَة َ».
خواب صبح و بين الطّلوعين ضررهاي ذيل را دارد:
خواب نَحْس و نامباركي است؛ رزق را دور ميكند؛ رنگ را زرد و زشت كرده و چهره را تغيير ميدهد و آن خواب هر بدخويي است.
به راستي كه خداوند سبحان رزقهاي بندگان را بين طلوع فجر [ اوّل وقت نماز صبح] تا طلوع خورشيد تقسيم ميكند؛ پس از چنين خوابي جدّاً بپرهيزيد.
«عن حمران بن اعين عن ابي عبدالله قال: كان علي بن الحسين قاعداً في بيته اذ قرع قوم عليهم الباب فقال يا جارية انظري من بالباب؟ فقالوا قوم من شيعتك فوثب عجلان حتي كاد ان يقع فلما فتح الباب و نظر الهيم رجع و قال كذبوا فاين السمت في الوجوه؟ اين اثر العبادة؟ اين سيماء السجود؟ انما شيعتنا يعرفون بعبادتهم و شعثهم قد قرحت العبادة منهم الاناف و دثرت الجباه والمساجد خمص البطون ذبل الشفاه قد هيجت العبادة وجوههم و اخلق سهر الليالي وقطع الهواجر جثثهم المسبحون اذا سكت الناس و المصلون إذا نام الناس و المحزونون اذا فرح الناس يعرفون بالزهد كلامهم الرحمة و تشاغلهم بالجنة».
حمران بن اعين روايت ميكند:
ابو عبدالله امام صادق (ع) فرمود: امام سجاد در خانه خود نشسته بود كه در زدند امام به كنيز خود فرمود ببين چه كسي در ميزند آنها (كه پشت در بودند) گفتند ما از شيعيان شما هستيم امام (از خوشحالي) چنان با عجله برخاست كه نزديك بود به زمين بيفتد وقتي امام در را باز كرد و به آنها نگاه كرد برگشت و فرمود آنها شيعه نيستند و دروغ ميگويند نشانه (بندگي در) سيمايشان كجا است؟ اثر عبادت كجا است؟ نشاني سجود كجاست؟ شيعيان ما به عبادت و به ظاهرشان شناخته ميشوند عبادت بيني آنها را (كه بسيار به خاك ساييده شده) زخم كرده پيشاني و جاي سجده آنها پينه بسته است. آنها از روزه بسيار لاغرند و لبهايشان (از ذكر فراوان) خشكيده است.
عبادت، چهرههايشان را دگرگون كرده و شب بيداري، جواني را از آنها گرفته است. و روزه گرفتن در روزهاي گرم، بدنشان را تكيده كرده است. آنها هنگامي كه مردم خاموشند تسبيح خدا را ميگويند و وقتي مردم در خوابند نماز ميگزارند؛ و زماني كه مردم (به خاطر غفلت) شادمانند (از خوف خدا) اندوهناكند. آنها را ديگران به زهد (دلبستگي به دنيا نداشتن) ميشناسند سخن آنها رحمت است. و آنان براي بهشت در كار و تلاشند.
امام صادق (ع) ميفرمايد: «ليس من شيعتنا من لم يصل صلاة الليل».
كسي كه نماز شب نخواند شيعه كامل نيست.
امام صادق (ع) ميفرمايد: «عن ابي بصير قال: قال الصادق uشيعتنا اهل الورع و الاجتهاد و اهل الوفا و الامانة و اهل الزهد و العبادة و اصحاب احدي و خمسين ركعة في اليوم و الليلة والقائمون بالليل الصائمون بالنهار يزكون اموالهم و يحجون البيت و يجتنبون كل محرم».
ابو بصير ميگويد: امام صادق (ع) فرمود شيعيان ما پارسا، كوشا در پرستش خدا، وفادار، امانتدار، زاهد و عابدند آنها در شبانه روز پنجاه و يك ركعت نماز (واجب و مستحب) ميگزارند و نماز شب ميخوانند و روزه ميگيرند و زكات اموال خود را ميدهند و حج ميگزارند و از هر حرامي دوري ميكنند».
حضرت رضا (ع) فرمود: «بدانيد كه نمازهاي نافله به خاطر تفاوت مردم در توانشان تشريع شده است؛ زيرا برخي از برخي، قويترند، نمازهاي واجب براي پايين ترين سطح وضع شده، سپس مستحبات در پي آن آمده است تا قوي و ضعيف در حد توانشان عمل نمايند، بنابراين هيچ كس فراتر از توانش مكلّف نشده است ... همچنين است روزه و حج و براي هر واجبي، مستحبي بدين معنا وجود دارد.
حضرت رضا (ع) فرمود: «حَسِّنُوا نَوافِلَكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّها هَدِيَّةٌ إِلَي اللهِ عَزَّوَجَلَّ».
نمازهاي نافله را زيبا ادا كنيد و آگاه باشيد كه آنها هديهاي به پيشگاه خداي بزرگ است.
<-PollItems->
نماز شب از منظر ائمه معصومين (عليهم السلام)
از رسول خدا (ص) نقل شده است:
«أشرف اُمَّتي حملةُ الْقرانِ و اصْحاب اللَّيلِ».
بزرگان و اشراف امّت من دو گروهاند: حاملان (حافظان) قرآن، و شب زندهداران.
مهمترين نكتهاي كه بايستيكه به آن توجه زيادي داشته باشيد اين است كه اعمال مستحبه و نوافل در صورتي مفيد و مؤثر است كه استمرار و تداوم داشته باشد، چنانكه در احاديث آمده است: هر عمل نيكي را كه شروع ميكنيد حداقل آن را تا يك سال ادامه دهيد كه تأثير عمل در تداوم آن است.
در حديثي از پيامبر (ص) آمده است كه: دو ركعت نماز در دل شب پيش من از دنيا و آنچه در آن است محبوتر است.
همچنين رسول خدا (ص) فرمود:
«نزد من دو ركعت نماز در دل شب از دنيا و آنچه در اوست، بهتر است».
نيز آن بزرگوار فرمود: «خداوند، ابراهيم را دوست نگرفت، مگر به خاطر خوراندن طعام (به مردم) و خواندن نماز در شب، درحالي كه مردم در خواب بودند».
ما نميدانيم كه اين دوستي كه خداوند آن را به ابراهيم داده است، چه مقام با عظمتي است. تمام بهشتها را اگر به ابراهيم خليل بدهند، در آن نظر نكند. نعمتهاي آن عالم را با اين جهان مقايسه نكن، و بدان كه اهميت پاداش نمازگزاران در دل شب را خداوند ميداند؛ اما افسوس كه ايمان ما سست است؛ والا چگونه شب را تا صبح به غفلت سپري ميكرديم.
آن حضرت در جايى مىفرمايند: آنقدر جبرئيل مرا سفارش به نماز شب كرد كه گويا نيكويان امتم شب نمىخوابند. دو ركعت نماز در شب را بر همه دنيا ترجيح مىدهم.
و نيز فرمود: شريفترين امت من اهل قرآن و شب زنده دارند.
و در حديت ديگري آمده است كه: «شرف المؤمن صلاته بالليل».
شرف مؤمن به نماز شب اوست.
در حديثي آمده است: «كذب من زعم انه يحبنى فاذا جنه الليل نام عنى،اليس كل محب يحب خلوة حبيبه؟» دروغ ميگويد آنكه مدعى محبت من است، ولى وقتى شب او را فرا ميرسد، مىخوابد،آيا مگر نه اينكه هر عاشقى، خلوت با معشوقش را دوست دارد؟...
تفسير نمونه جلد 12 صفحه 230 آمده است كه: «اى محمد هر چه مىخواهى عمر كن اما بدان كه سرانجام خواهى مرد، و به هر چه مىخواهى دل ببند اما بدان سرانجام از آن جدا خواهى شد، و هر عملى مىخواهى انجام ده ولى بدان سرانجام، عملت را خواهى ديد، و نيز بدان كه شرف مؤمن نماز شب او است، و عزتش خود دارى از ريختن آبروى مردم است».
اين اندرزهاى ملكوتى جبرئيل كه همه حساب شده است نشان ميدهد كه نماز شب آنچنان شخصيت و تربيت و روحانيت و ايمانى به انسان ميدهد كه مايه شرف و آبروى او است همانگونه كه ترك مزاحمت نسبت به مردم، سبب عزت خواهد شد.
روزي رسول اكرم (ص) به يكي از اصحابش فرمود: اگر مايلي راههاي خير را به تو نشان بدهم. سپس فرمود: «... قيام الرّجل في جوف اللّيل يبتغي وجه الله».
(يكي از راهها) برخاستن مرد در دل شب در پي يافتن رضاي خداست.
حضرت على (ع) فرمود: هرگاه رسول خدا (ص) براى نماز شب بر مىخاست، نخست مسواك مىكرد، سپس به آسمان مىنگريست و اين آيات را زمزمه مىكرد: «إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لاَياتٍ لاُِوْلِى الاَْلْبابِ ...».
مسلّماً در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و رفتِ شب و روز، نشانههاى (روشنى) براى خرمندان است.
حضرت علي (ع) هم در وصف شب زنده داران فرموده است: شب زنده داري خواب را از چشم او ربوده و به اميد ثواب ...
پرهيزكاران در شب بپا ايستاده مشغول نمازند. قرآن را جزء جزء و با تفكر و انديشه ميخوانند و با قرآن جان خود را محزون و داروي درد خويش را مييابند... بكوشيد در دل شبها با شب زنده داري و ...
كجايند ياران شهيدي كه رنگ صورتشان از شب زندهداري زرد شده بود ... اي نوف! همانا داوود پيامبر در چنين ساعتي از شب بر ميخاست و ...
امام صادق (ع) فرمود: «ازجمله سفارشهاي پيامبر (ص) به علي (ع) اين بود كه اي علي! تو را به صفاتي در خودت سفارش ميكنم؛ پس آنها را حفظ كن. سپس گفت: «خداوندا! او را ياري نما! تا اين كه فرمود: بر تو باد نماز شب! برتو باد نماز شب! بر تو باد نماز شب».
حضرت علي (ع) به پسر عمران ميفرمايد: اي پسر عمران، دروغ ميگويد آن كسي كه گمان ميكند مرا دوست دارد در حاليكه چون شب فرا ميرسد از من چشم ميپوشد و به خواب ميرود! آيا نه مگر چنين است كه هر عاشقي خلوت با معشوقش را دوست ميدارد؟
هان اي پسر عمران، اين منم كه بر دوستانم مطّلعم؛ چون شب آنان را فرا گيرد چشم دلشان را دگرگون ميسازم (كه جز من چيزي نميبينند) و عقوبتم را در مقابل ديدگانشان مجسّم ميكنم (بدان گونه كه) از راه شهود و رويا رويي با من به مخاطبه ميپردازند و حضوراً با من به گفتگو مينشينند. اي پسر عمران، در دل شبهاي تار از دلت خشوع و از تنت خضوع و از چشمانت قطرات اشك نثار من بنما و مرا بخوان كه مرا به خود نزديك و اجابت كننده دعوتت خواهي يافت. (بحار الانوار، ج 78، ص 139).
امام باقر (ع) ميفرمايد: هيچ قطرهای نيست که نزد خدای عزوجل محبوبتر باشد از قطره اشک در ظلمت شب که از خوف خدا باشد و جز برای او منظوری نباشد.
حضرت علي (ع) فرمود: «طُوبي لِنَفْسِ اَدَّتّ اِلي رَبِّها فَرْضَها، وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِها بُؤْسَها، وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَها، حَتّي اِذا غَلَبَ الْكَري عَلَيْها اِفْتَرَشَتْ أرَضَها، وَ تَوسَّدَتْ كَفَّها، في مَعْشَرٍ اَسْهَرَ عيُونَهُمْ خَوفٌ مَعادِهِمْ، تَجافَتْ عَنْ مَضاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ أولئِكَ حِزْبُ اللهِ ألا اِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُون».
خوشا به حال آن كس كه مسؤوليتهاي واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده و در راه خدا هرگز سختي و تلخي را به جان خريده و به شب زندهداري پرداخته است و اگر خواب بر او چيره شد بر روي زمين خوابيده و كف دست را بالين خود قرار داده و در گروهي است كه ترس از معاد، خواب را از چشمانشان ربوده و پهلو از بسترها گرفته و لبهايشان به ياد پروردگار در حركت و با استغفار طولاني گناهان را زدودهاند: «آنان حزب خداوندند و قطعاً حزب خدا رستگار است».
حضرت رسول اكرم (ص) در ضمن وصيتهاي خود به حضرت اميرالمؤمنان علي (ع) فرمودند: «عَليكَ بِصَلوهِ اللّيلِ، بِصلوهِ الّليلِ، بِصلوهِ اللّيلِ» يعني سه مرتبه فرمودند:
نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار.
امام صادق (ع) ميفرمايد: «لَيْسَ مِنْ شِيْعَتِنا مَنْ لَمْ يُصَلِّ صَلوة اللّيل».
كسى كه نماز شب نمىخواند، از شيعيان ما نيست.
در حديثى از امام صادق (ع) چنين مىخوانيم: «أَبْغَضُ الْخَلْقِ إلى اللّه جِيْفَةٌ بِاللَّيلِ، بطالٌ بِالنَّهار».
مبغوض ترين و ناپسندترين مردم نزد خداوند، كسى است كه [شب را سراسر به خواب رود] بسان مردارى گنديده و در روز بيكار و تنبل باشد.
امام صادق (ع): به يكى از يارانش فرمود: «لا تدع قيام الليل فان المغبون من حرم قيام الليل».
دست از قيام شب برمدار، مغبون كسى است كه از قيام و عبادت شب محروم گردد.
ابن ابي يعفور (راوي حديث) ميگويد به حضور امام صادق (ع) عرضه داشتم قربانت شوم بفرمائيد آن ساعتي كه نزديكترين ساعات انسان به خدا و خدا به او نزديك است كدام ساعت است؟ فرمود: چون آخر شب برخيزد در حالي كه چشمها در خوابند، وضوئي شاداب گرفته و در عبادتگاه خود بايستد و با توجه قبلي به خدا، تكبير نماز گفته و با تلاوت فرازهايي از قرآن دو ركعت نماز به جاي آورده و آنگاه برخيزد براي ادامه نماز، در اين هنگام از سوي آسمان از جانب عرش، اين ندا برخيزد:
اي بنده خدا خوان، الآن، احسان و خيز از جانب عالم ملكوت بر سرت در حال فروريختن است، و فرشتگان از كنار قدمهايت تا عَنان آسمان اطرافت را گرفتهاند و خداي مهربان ندا ميكند: اي بنده من، اگر بداني با كه در حال گفتگو و راز و نيازي، انفتال از خود نشان نميدهي.
رواي ميگويد: عرض كردم اي فرزند پيامبر (ص) قدايت شوم مقصود از (انفتال) چيست؟
امام (ع) در حالي كه صورت خود را به سمت پشت سر ميچرخانيد، فرمود: انفتال اين است كه صورت و بدنت را برگرداني. (محتمل است كنايه از انصراف دل و توجه به غير خدا باشد).( ادامه دارد............)
<-PollItems->
مسأله 790
موقعی كه انسان قضای سجده فراموش شده یا تشهد فراموش شده را به جا میآورد ، بلكه بنابر احتیاط واجب در موقع سجده سهو هم ، باید خود را مثل موقع نماز بپوشاند .
مسأله 791
اگر انسان عمدا ، در نماز عورتش را نپوشاند ، نمازش باطل است ، بلكه اگر از روی ندانستن
مسأله هم باشد بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند .
مسأله 792
اگر در بین نماز بفهمد كه عورتش پیدا است ، باید آن را بپوشاند و چنانچه پوشاندن عورت زیاد طول بكشد احتیاط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند ، ولی اگر بعد از نماز بفهمد كه در نماز عورت او پیدا بوده ، نمازش صحیح است .
مسأله 793
اگر در حال ایستاده لباسش عورت او را میپوشاند ولی ممكن است در حال دیگر ، مثلا در حال ركوع و سجود نپوشاند ، چنانچه موقعی كه عورت او پیدا میشود ، به وسیلهای آنرا بپوشاند ، نماز او صحیح است . ولی احتیاط مستحب آن است كه با آن لباس نماز نخواند .
مسأله 794
انسان میتواند در نماز خود را به علف و برگ درختان بپوشاند ولی احتیاط مستحب آن است موقعی خود را با اینها بپوشاند كه چیز دیگری نداشته باشد .
مسأله 795
اگر غیر از گل هیچ چیز ندارد كه در نماز خود را بپوشاند ، گل ساتر نیست و میتواند برهنه نماز بخواند .
مسأله 796
اگر چیزی ندارد كه در نماز خود را با آن بپوشاند چنانچه احتمال دهد كه پیدا میكند ، بنابر احتیاط واجب باید نماز را تأخیر بیندازد ، و اگر چیزی پیدا نكرد ، در آخر وقت مطابق وظیفهاش نماز بخواند .
مسأله 797
كسی كه میخواهد نماز بخواند ، اگر برای پوشاندن خود حتی برگ درخت و علف نداشته باشد و احتمال ندهد ، كه تا آخر وقت چیزی پیدا كند كه خود را با آن بپوشاند ، در صورتی كه نامحرم او را میبیند باید نشسته نماز بخواند و عورت خود را با ران خود بپوشاند . و اگر كسی او را نمیبیند ، ایستاده نماز بخواند و جلوی خود را با دست بپوشاند و در هر صورت ركوع و سجود را با اشاره انجام میدهد و برای سجود سر را قدری پائینتر میآورد.
لباس نمازگزار
مسأله 798
لباس نمازگزار شش شرط دارد : اول آن كه پاك باشد . دوم آن كه مباح باشد . سوم آن كه از اجزأ مردار نباشد . چهارم آن كه از حیوان حرام گوشت نباشد . پنجم و ششم آن كه اگر نمازگزار مرد است ، لباس او ابریشم خالص و طلاباف نباشد . و تفصیل اینها در مسائل آینده گفته میشود .
شرط اول
مسأله 799
لباس نمازگزار باید پاك باشد و اگر كسی عمدا با بدن یا لباس نجس نماز بخواند ، نمازش باطل است .
مسأله 800
كسی كه نمیداند با بدن و لباس نجس نماز باطل است اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند ، نمازش باطل میباشد .
مسأله 801
اگر بواسطه ندانستن مسأله ، چیز نجسی را نداند نجس است ، مثلا نداند عرق شتر نجاستخوار نجس است و با آن نماز بخواند نمازش باطل است .
مسأله 802
اگر نداند كه بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده نماز او صحیح است ، ولی احتیاط مستحب آن است كه اگر وقت دارد ، دوباره آن نماز را بخواند .
مسأله 803
اگر فراموش كند كه بدن یا لباسش نجس است و در بین نماز یا بعد از آن یادش بیاید ، باید نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید .
مسأله 804
كسیكه در وسعت وقت مشغول نماز است ، اگر در بین نماز ، بدن یا لباس او نجس شود و پیش از آن كه چیزی از نماز را با نجاست بخواند ، ملتفت شود كه نجس شده ، یا بفهمد بدن یا لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده ، در صورتی كه آب كشیدن بدن یا لباس یا عوض كردن لباس یا بیرون آوردن آن ، نماز را به هم نمیزند ، باید در بین نماز بدن یا لباس را آب بكشد یا لباس را عوض نماید یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده ، لباس را بیرون آورد ، ولی چنانچه طوری باشد كه اگر بدن یا لباس را آب بكشد یا لباس را عوض كند یا بیرون آورد ، نماز به هم میخورد و اگر لباس را بیرون آورد برهنه میماند ، باید نماز را بشكند و با بدن و لباس پاك نماز بخواند .
مسأله 805
كسی كه در تنگی وقت مشغول نماز است ، اگر در بین نماز لباس او نجس شود و پیشاز آن كه چیزی از نماز را با نجاست بخواند بفهمد كه نجس شده ، یا بفهمد كه لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بود ، در صورتی كه آب كشیدن یا عوض كردن یا بیرون آوردن لباس ، نماز را به هم نمیزند و میتواند لباس را بیرون آورد ، باید لباس را آب بكشد یا عوض كند ، یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده ، لباس را بیرون آورد و نماز را تمام كند ، اما اگر چیز دیگری عورت او را نپوشانده و لباس را هم نمیتواند آب بكشد یا عوض كند باید لباس را بیرون آورد و به دستوری كه برای برهنگان گفته شد نماز را تمام كند . ولی چنانچه طوری است كه اگر لباس را آب بكشد یا عوض كند ، نماز به هم میخورد وبواسطه سرما و مانند آن نمیتواند لباس را بیرون آورد ، باید با همان حال نماز را تمام كند و نمازش صحیح است .
مسأله 806
كسی كه در تنگی وقت مشغول نماز است ، اگر در بین نماز بدن او نجس شود و پیش از آن كه چیزی از نماز را با نجاست بخواند ملتفت شود كه نجس شده ، یا بفهمد بدن او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بود ، در صورتی كه آب كشیدن بدن نماز را به هم نمیزند ، باید آب بكشد و اگر نماز را به هم میزند ، باید با همان حال نماز را تمام كند و نماز او صحیح است .
مسأله 807
كسی كه در پاك بودن بدن یا لباس خود شك دارد ، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه بدن یا لباسش نجس بوده ، نماز او صحیح است .
مسأله 808
اگر لباس را آب بكشد و یقین كند كه پاك شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك نشده نمازش صحیح است .
مسأله 809
اگر خونی در بدن یا لباس خود ببیند و یقین كند كه از خونهای نجس نیست ، مثلا یقین كند كه خون پشه است ، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خونهائی بوده كه نمیشود با آن نماز خواند ، نماز او صحیح است .
<-PollItems->
يازدهم: در حالات مرحوم كاشف الغطاء
در حالات مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطاء كه از بزرگان علماء در قرن سيزدهم و ساكن نجف اشرف بوده، آمده است:
در يكي از شبها كه براي «تهجّد» برخاست، فرزند جوانش را از خواب بيدار كرد و فرمود: «برخيز به حرم مطّهر مشرّف شده در آنجا نماز بخوانيم. فرزند جوان كه برخاستن از خواب در آن ساعت شب برايش دشوار بود، در مقام اعتذار برآمد و گفت من فعلاً مهيّا نيستم شما منتظر من نشويد، بعد، مشرّف ميشوم».
فرمود: «نه، من اينجا ايستادهام؛ برخيز، مهيّا شو كه با هم برويم».
آقا زاده، به ناچار از جا برخاست و وضو ساخت و با هم به راه افتادند. كنار درب صحن مطّهر كه رسيدند، آنجا مرد فقيري را ديدند نشسته و دست سؤال از براي گفتن پول از مردم باز كرده است.
آن عالم بزرگوار ايستاده و رو به فرزندش فرمود: «اين شخص در اين وقت شب براي چه اينجا نشسته است؟» گفت: «براي تكدّي از مردم». فرمود: «آيا چه مقدار ممكن است از رهگذران، عايد او گردد؟».
گفت: «احتمالاً مقداري ناچيز».
فرمود: «درست فكر كن ببين، اين آدم براي يك مبلغ بسيار اندك كم ارزش دنيا آن هم محتمل، در اين وقت شب از خواب و آسايش خود دست برداشته و آمده در اين گوشه نشسته و دست تذلّل به سوي مردم باز كرده است!
آيا تو، به اندازه اين شخص، اعتماد به وعدههاي خدا درباره شب خيزان و متهجّدان نداري كه فرموده است:
«احدي نميداند كه به پاداش عملشان چه چشم روشنيها براي آنان، ذخيره گرديده است». (سوره سجده، آيه 17)
گفتهاند آن فرزند جوان از شنيدن اين گفتار از آن دل زنده و بيدار، آن چنان تكان خورد و تنبّه يافت كه تا آخر عمر از شرف و سعادت بيداري آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترك نشد!».
دوازدهم: در حالات علاّمه بحر العلوم
مرحوم ملاّ زير العابدين سلماسي كه از ملازمين و خواصّ علاّمه بحر العلوم است، اظهار ميدارد كه: «علامه بحر العلوم هر شب در كوچهاي نجف، گردش ميكرد و براي بينوايان غذا ميبرد!.
اتّفاقاً چند روزي درس را تعطيل كرد، طلاّب مرا شفيع كردند كه علّت اين امر را سؤال كنم، وقتي از ايشان خواست درس را شروع بفرمايند و درباره سبب ترك تدريس از ايشان سؤال كردم، پاسخ دادند: «درس نميگويم!».
پس از چند روز دوباره ماجرا تكرار شد و من انگيزه ترك تدريس را سؤال كردم. علاّمه فرمودند: «نيمههاي شب هرگز نشنيدم كه اين طلاّب با خداوند متعال مناجات كنند و به تضرّع و زاري مشغول باشند، با اينكه نيمه شبها در كوچههاي نجف گردش ميكنم. اين گونه طلبهها سزاوار نيستند كه آنان را درس دهم!».
وقتي طلاّب از گفته علاّمه آگاه شدند، همه مشغول تضرّع و زاري گشتند و شبها صداي گريه و مناجات آنان، از هر سو بلند شد و ايشان مجدداً، تدريس را آغاز كردند.
سيزدهم: در حالات عالم بزرگوار حجة الاسلام شفتي
اين عالم بزرگوار و شخصيّت ربّاني پيوسته خود را در محضر باري تعالي ميديد و چيزي او را از حالت حضور و مراقبت، باز نميداشت! گوشههاي چشم او از كثرت گريستن در مقام تهجّد مجروح شده بود! يكي از نزديكان اين بزرگوار گفته است، با آن مرحوم به يكي از روستاها رفتم، شب را در راه گذارنديم، سيّد به من فرمود:
«نميخوابي، برخاست و مشغول نماز شد، به خدا سوگند ديدم بندهاي دوش و اعضايش ميلرزيد، به طوريكه كلمات نماز را از شدّت حرت فكّين و اعضاء مكرّر مينمود تا آن را صحيح ادا كنيد!».
گويند از شدّت حضور قلبي كه در پيشگاه خداوند داشت، بندهاي دوشش ميلرزيد و به محض اينكه مجلس از مردم خالي ميشد، اشكش جاري ميگشت!
چهاردهم: شبهاي پرشور حجة الاسلام شفتي
اين بزرگوار نيمه شب تا صبح به گريه و زاري و تضرّع اشتغال داشت و در صحن كتابخانهاش مانند افراد مجنون، حركت ميكرد و دعا و مناجات ميخواند و تا صبح بر سر و سينه ميزد!
چنان صداي گريه او بلند بود كه اگر همسايگان بيدار ميشدند، ميشنيدند!.
بالاخره از كثرت گريه و زاري در اواخر عمر بيمار شده و پزشگان او را از گريه منع كردند و گفتند گريستن بر شما حرام است! زيرا موجب افزايش بيماري خواهد شد.
هنگامي كه سيّد به مسجد ميرفت تا وقتي كه در مجلس حضور داشت ذاكرين منبر نميرفتند و اگر اتّفاقاً در حضور او ذكري بالاي منبر ميرفت او بر نميخاست و باز گريه ميكرد.
پانزدهم: قافله سحر خيزان
چند نفر از علماء نزد استادي رفتند تا از مقام علمي او استفاده كنند. ولي ديدند استاد مانند مصيبت زدهها نشسته و حال پريشاني دارد. از او پرسيدند چه شده؟ مگر كسي از شما مرده است؟ استاد گفت:
«ديشب آن چنان خوابيدم كه نماز نافله شب از من فوت شد، ديشب سحرخيزان، نماز شب گزاران و استغفار كنندگان رفتند ولي من بدبخت امروز قضاي آنرا خواندم، آيا مصيبتي از اين بالاتر ميشود.
<-PollItems->
الف : از بنی عبدالمطلب
1- ابولهب
2- ابوسفیان بن حارث
ب : از بنی عبدشمس بن عبدمناف
1- عتبه بن رییعه
2- شیبه بن رییعه ( برادر عتیه)
3- عقبه بن ابی معیط
4- ابوسفیان حرب
5- حکم بن ابی العاص
6- معاویه بن مغیره
ج : ازبنی عبدالدار بن قصی
1- نضربن حارث بن علقمه
د: ازبنی عبدالعزی بن قصی
1- اسودبن مطلب
2- زمعه بن اسود
3- ابوالبختری
ه : از بنی زهره بن کلاب
1- اسودبن عبدیغوث (( پسرخالوی رسول خدا (صل الله و علیه و آله وسلم ) 1))
و : از بنی مخزوم بن یقظه بن مره
1- ابوجهل
2- عاص بن هشام(برادر ابوجهل)
3- ولیدبن مغیره بن عبدالله
4- ابوقیس بن ولید
5- ابوقیس بن فاکه بن مغیره
6- زهیربن ابی امیه ((پسرعمه رسول خدا (صل الله و علیه و آله وسلم ) ))
7- اسود بن عبدالاسد
8- صفی بن سائب 2
ز : از بنی سهم بن هصیص بن کعب بن لوی
1- عاص بن وائل
2- حارث بن عدی 3
3- منبه بن حجاج
4- نبیه(برادرحجاج)
ح : از بنی جمح بن هصیص
1- امیه بن خلف
2- ابی بن خلف (برادرامیه)
3- انیس بن معیر
4- حارث بن طلاطله
5- عدی بن حمرا4
6- ابن بن اصدی هذلی 5
7- طعیمه بن عدی
8- حارث بن عامر
9- رکانه بن عبد
10- هبیره بن ابی وهب
11- اخنس بن شریق ثقفی
پاورقی
1- سیره النبی جلد 2 ص 17
2- طبقات جلد1 ص 201(سائب بن صیفی بن عابد)
3- ماخذپیشین ص 200(حارث بن قیس بن عدی)
4- جوامع السیره ص 52-54
5- الطبفات الکبیری جلد 1 ص 201 ، امتاع الاسماع ص 23
برگزیده تاریخ پیامبراسلام (صل الله و علیه و آله وسلم)، دکتر محمدابراهیم آیتی .
<-PollItems->
س 66_ اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت وقت دارد، چه تكليفي دارد؟
ج_ بايد نماز مغرب و عشاء را بخواند.
س 67_ اگر كمتر از خواندن چهار ركعت وقت داشت، تكليفش چيست؟
ج_ بايد فقط نماز عشا را بخواند.
س 68_ نماز مغرب را چگونه بايد بجا آورد؟
ج_ بعد از نماز مغرب را قضا نمايد.
س 69_ اگر مضطر بود، نسبت به خواندن نماز چه وظيفه اي دارد؟
ج_ تا اذان صبح وقت دارد.
س 70_ كسي كه مسافر است اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت وقت دارد، وظيفه اش چيست؟
ج_ بايد نماز ظهر و عصر را بخواند.
س 71_ اگر كمتر از سه ركعت وقت دارد، تكليفش چيست؟
ج_ بايد فقط عصر را بخواند و بعد از ظهر را قضا نمايد.
س 72_ اگر شخص مختار تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت وقت داشته باشد، چه وظيفه اي دارد؟
ج _ بايد نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر كمتر وقت دارد بايد فقط نماز عشاء را بخواند و بعد از نماز مغرب را قضا نمايد.
س 73_ چنانچه بعد از خواندن نماز عشاء معلوم شود كه به مقدار يك ركعت يا بيشتر به نصف شب وقت مانده، تكليفش چيست؟
ج_ بايد فوراً نماز مغرب را به نيت ادا بجا آورد.
س 74_ مستحب است نماز را چه هنگامي خواند؟
ج_ مستحب است انساني نماز را در اول وقت آن بخواند و در اين مورد بسيار سفارش شده است و هر چه به اول وقت نزديك تر باشد بهتر است.
س 75_ در چه صورت به تاخير انداختن نماز بهتر است؟
ج_ [در صورتي كه به] تاخير انداختن نماز از جهتي بهتر باشد، مثلاًًًً صبر كند تا نماز را با جماعت بخواند.
س 76_ هر گاه انسان عذري دارد كه اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند، ناچار است مثلاًًًً با تيمم يا لباس نجس نماز بخواند، چنانچه عذرش تا آخر وقت باقي است، وظيفه اش چيست؟
ج_ مي تواند در اول وقت نماز بخواند.
س 77_ اگر احتمال دهد عذر او تا آخر وقت از بين برود، چه تكليفي دارد؟
ج_ بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود.
س 78_ چنانچه عذر او برطرف نشد، تكليفش چيست؟
ج_ در آخر وقت نماز بخواند.
س 79_ براي برطرف شدن عذر چه قدر بايد صبر كند؟
ج_ لازم نيست به قدري صبر كند كه فقط بتواند كارهاي واجب نماز را انجام دهد. بلكه اگر براي مستحبات نماز مانند اذان، اقامه و قنوت نيز وقت دارد، مي تواند تيمم كند و نماز را با آن مستحبات بجا آورد.
س 80_ كسي كه مسايل نماز شكيات و سهويات را نمي داند و احتمال مي دهد، يكي از اينها در نماز پيش آيد، چه تكليفي دارد؟
ج_ بايد براي ياد گرفتن آن نماز را از اول وقت تاخير بيندازد.
س 81_ اگر اطمينان دارد نماز را به طور صحيح تمام مي كند، تكليفش چيست؟
ج_ مي تواند در اول وقت مشغول نماز شود.
س 82_ اگر در نماز مساله اي كه حكم آن را نمي داند پيش نيايد، حكم نمازش چه مي باشد؟
ج_ نماز او صحيح است.
س 83_ اگر مساله اي كه حكم آن را نمي داند، پيش آيد، وظيفه اش چيست؟
ج_ [بايد] به يكي از دو طرفي كه احتمال مي دهد، عمل نمايد و نماز را تمام كند.
س 84_ بعد از اتمام نماز چه وظيفه اي دارد؟
ج_ بعد از نماز بايد مساله را بپرسد تا اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند.
س 85_ اگر وقت نماز وسعت و طلبكار نيز طلب خود را مطالعه مي كند، چه تكليفي دارد؟
ج_ در صورتي كه ممكن است بايد اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند.
س 86_ اگر كار واجب ديگري پيش آيد كه بايد فورا آن را بجا آورد، ابتدا بايد كدام نماز را بخواند؟
ج_ بايد اول نماز واجب ديگري فوراً بجا آورد مثلاًًًًً ببيند مسجد نجس است، بايد اول مسجد را تطهير كند.سپس نماز بخواند.
س 87_ چنانچه اول نماز بخواند و واجب ديگري را انجام ندهد، حكم نمازش چيست؟
ج_ چنانچه اول نماز بخواند، گناه كرده ولي نماز او صحيح است.
<-PollItems->
بنام خدا
س 58_ اگر بعد از نماز بفهمد در بين نماز وقت داخل شده، چه تكليفي دارد؟
ج_ بنا بر احتياط بايد دوباره آن نماز را بخواند.
س 59_ اگر يقين كند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه، چه تكليفي بر عهده اوست؟
ج_ نمازش اشكال دارد.
س 60_ اگر در بين نماز يقين داشته باشد وقت داخل شده و شك كند، آن چه را كه خوانده در وقت بوده يا نه،حكم نمازش چه مي شود؟
ج_ نمازش صحيح است.
س 61_ اگر وقت نماز به قدري تنگ باشد كه با بجا آوردن بعضي از كارهاي مستحب مقداري از نماز بعد از وقت خوانده مي شود، چه وظيفه اي دارد؟
ج_ بايد آن مستحب را بجا نياورد. مثلاًًًً اگر با خواندن قنوت، مقداري از نماز بعد از وقت خوانده مي شود، بايد قنوت نخواند.
س 62_ وظيفه كسي كه فقط به اندازه يك ركعت وقت دارد چيست؟
ج_ بايد نماز را به نيت ادا بخواند، ولي نبايد عمداًًً نماز را تا اين وقت تأخير بيندازد.
س 63_ كسي كه مسافر نيست اگر تا مغرب به اندازه پنج ركعت وقت داشته باشد، چه وظيفه اي دارد؟
ج_ بايد نماز ظهر و عصر را بخواند.
س 64_ اگر كمتر از پنج ركعت وقت دارد، چه تكليفي بر عهده اوست؟
ج_ بايد فقط نماز عصر را بخواند.
س 65_ وظيفه اش نسبت به انجام نماز ظهر چيست؟
ج_ بعداً نماز ظهر را قضا نمايد.
<-PollItems->
بنام خدا
نماز شب و سحر خيزي از منظر قرآن مجيد
و در سوره قدر ميفرمايد: «انا انزلناه في ليله القدر».
ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم.
نزول قرآن در شب قدر بوده است و شب قدر شبي است كه از هزار ماه يعني حدود 84 سال كه يك عمر ميباشد، برتر است.
در قرآن كريم يك سوره به نام «الليل» يعني شب وجود دارد كه در اين سوره خداوند سبحان به شب قسم ياد فرموده است: «واليل اذا يغشي» و قسم به شب وقتي جهان را بپوشاند.
بسياري از بزرگان و عرفا در عرصه شب با ذكر و تلاوت قرآن و نماز و تهجد و تفكر در آفرينش به درجات بالاي انساني رسيدهاند. نه فقط رزق و روزي مادي دريافت كردهاند بلكه بر سفرههايي نشستهاند كه سرشار از مائدههاي آسماني و روزيهاي روحاني بوده است و از اين رهگذر احتياجات مادي و معنوي دنيا و آخرت خويش را تأمين كردهاند.
شب بهترين زمان براي تماشاي ستارگان و سيارهها و كهكشانها و مطالعات نجومي و پيبردن به رمز و راز ساير كرات و كهكشانها است. در عرصه شب منظر بديع ستارگان و كهكشانها براي هر انسان انديشمند و صاحب تفكري تماشاگه راز است:
«ان في... اختلاف اليل والنهار لايات لالي الالباب الذين يذكرون الله قياما و قعودا و علي جنوبهم و يتفكرون في خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار».
مسلماً در... اختلاف شب و روز نشانههاي روشني براي خردمندان است. همان كساني كه خدا را در حال ايستاده و نشسته و آنگاه كه بر پهلو خوابيدهاند ياد ميكنند و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين ميانديشند و ميگويند: بارالها! اينها را بيهوده نيافريدهاي؛ منزهي تو، ما را از عذاب آتش نگهدار.
خداوند در آیههای آخر سوره بنی اسرائیل میفرماید:
به آنهایی که نماز شب میخوانند و تهجد میکنند من مقام محمود و پسندیده میدهم.
«و من اليل فتهجد به نافله لك عسى ان يبعتك ربك مقاماً محمودا».
به شب بر خيز (اى محمد) و نمازگزار، اين افزونى است براى تو، اميد كه خداوند تو را به ايستادن گاهى پسنديده بر پا دارد، كه پيشينيان و پسينيان، تو را در آن كار (نماز نافله) بستايند.
مقام محمود چيست ؟
مقام محمود چنانكه از لفظش پيداست معنى وسيعى دارد كه شامل هر مقامى كه درخور ستايش باشد ميشود ولى مسلماً در اينجا اشاره به مقام ممتاز و فوق العادهاى است كه براى پيامبر در سايه عبادتهاى شبانه و نيايش در دل سحر حاصل ميشده است.
مفسرين در مورد مقام محمود گفتهاند كه اين مقام همان شفاعت كبراى پيامبر است.
اين تفسير در روايات متعددى نيز وارد شده است: در تفسير عياشى از امام باقر (ع) يا امام صادق (ع) ميخوانيم كه در تفسير جمله «عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا» فرمود: «هى الشفاعة».
بعضى از مفسران كوشش كردهاند كه از مفهوم خود آيه اين حقيقت را دريابند: آنها معتقدند كه جمله «عسى ان يبعثك» دليل بر اين است كه اين مقامى است كه خدا در آينده به تو خواهد داد. مقامى است كه ستايش همگان را برمىانگيزد، زيرا سودش به همگان ميرسد، (چرا كه محمود در جمله بالا مطلق است و هيچگونه قيد و شرطى ندارد).
از اين گذشته حمد و ستايش در برابر يك عمل اختيارى است، و چيزى كه واجد همه اين صفات باشد چيزى جز شفاعت عامه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) نيست.
اين احتمال نيز وجود دارد كه مقام محمود همان نهايت قرب به پروردگار است كه يكى از آثارش شفاعت كبرى ميباشد.
گرچه مخاطب در اين آيه ظاهراً پيامبر (ص) است، ولى از يك نظر ميتوان حكم آن را تعميم داد و گفت همه افراد با ايمان كه برنامه الهى روحانى تلاوت و نماز شب را انجام ميدهند سهمى از مقام محمود خواهند داشت، و به ميزان ايمان و عمل خود به بارگاه قرب پروردگار راه خواهند يافت، و به همان نسبت ميتوانند شفيع و دستگير واماندگان در راه شوند.
زيرا مىدانيم هر مؤمنى در شعاع ايمان خود از مقام شفاعت برخوردار خواهد بود، ولى مصداق اتم و اكمل اين آيه شخص پيامبر (ص) است.
به همين دليل دوستان خدا هميشه از عبادتهاي آخر شب براي تصفيه روح و حيات قلب و تقويت اراده و تكميل اخلاص نيرو ميگرفتهاند.
در آغاز اسلام نيز پيامبر (ص) با استفاده از همين برنامه روحاني مسلمانان را پرورش داد و شخصيت آنها را آن قدر بالا برد كه گويي آن انسان سابق نيستند، يعني از آنها انسانهاي تازهاي آفريد مصمم، شجاع، با ايمان، پاك و با اخلاص و شايد مقام محمود كه در آيات فوق به عنوان نتيجه نافله شب آمده است اشاره به همين حقيقت نيز باشد.
بررسي رواياتي كه در منابع اسلام در فضيلت نماز شب وارد شده نيز روشنگر همين حقيقت است؛ به عنوان نمونه:
1ـ پيغمبر اكرم (ص) ميفرمايد:
«خيركم من اطاب الكلام و اطعم الّطعام و صلَّي بالليل و الناس نيام».
در سوره الزمر (آيه 9) آمده: آيا انسان ناسپاس بهتر است يا انساني كه در دل شب سجده ميكند و خداي را سپاس ميگويد، و قنوت خوان است و او از وحشت عذاب آخرت به اميد رحمت خداوند برپا ميايستد و نماز ميخواند.
و همچنين در سوره ذاريات (آيه 17) آمده است: آن پرهيزكاراني كه بيگمان در بهشت مكان داده شدهاند آنهايي هستند كه شبها كم ميخوابند و سحرگاهان به استغفار و طلب آمرزش ميپردازند. اين عبادات شب زندهدار شب را كم ميخوابند و به عبادت مشغول ميشوند، اما به عبادت خود مغرور نيستند و در هنگام سحر از خداوند طلب آمرزش ميكنند.
در سوره سجده (آيه 16) آمده است كه: آنها پهلوهاي خود را از بستر گرم برميگيرند، و از خوابگاه خوش دوري ميگزينند و خالق و ربّ خويش را ميخوانند و از ترس گناهان خويش به رحمت او چشم ميدوزند و از آن چيزي كه خدا قسمت آنها كرده و روزيشان نموده است انفاق ميكنند.
(دو تفسير در روايات اسلامى وارد شده: تفسيرى به نماز عشاء و اشاره به اينكه مؤمنان راستين بعد از نماز مغرب و قبل از نماز عشاء به بستر نمىروند مبادا خواب آنها را بگيرد، و نماز عشايشان از دست برود زيرا در آن زمان معمول بوده كه در آغاز شب به استراحت ميپرداختند و نماز مغرب و عشاء را طبق دستور استحباب جدائى ميان (نمازهاى پنجگانه) از هم جدا مىكردند و هر كدام را در وقت فضيلت خود بجا ميآورند. هرگاه بعد از نماز مغرب و قبل از وقت عشا مىخوابيدند ممكن بود براى نماز عشا بيدار نشوند).
در سوره مزمل (آيه 6) آمده است: خواندن آيات و نماز و راز و نياز كردن با خداوند و هم صحبت شدن با او در دل شب استوارتر و بهتر است.
در سوره دهر (آيه 26) آمده است كه: خواندن آيات و نماز و راز و نياز كردن با خداوند و هم صحبت شدن با او در دل شب استوارتر و بهتر است.
در سوره آل عمران (آيه 17) آمده است كه: اين بندگان، صابر و شكيبا در بلايا و سختيها، راست گفتار و فرمانبر در هر حال و انفاق كنندگان از اموال و آمرزش خواهان در سحرگان. (پس بندگان واقعي خداوند هم صابرند و هم صادق و هم فرمانبر از امر خدايند و هم انفاق كننده و هم استغفار كننده در سحرگاهان و ما ميدانيم در نماز شب و در نماز وتر مستحب است هفتاد بار استغفار شود.
در سوره آل عمران (آيه 112) آمده است كه: اهل كتاب همه يكسان نيستند، بلكه عدهاي از آنها هستند كه قيام به حق و ايمان ميكنند و پيوسته در اوقات شب آيات خداوند را تلاوت مينمايند در حاليكه سجده مينمايند.
در سوره فرقان (آيه 64) آمده است كه: و آنان كه براي رضاي پروردگار خويش شبها يا در حال سجده هستند و يا اينكه ايستادهاند آنها شب را تا به صبح بيدارند و خدايشان را عبادت ميكنند.
در سوره المزمل (آيه 2) آمده است كه: برخيز شب (براي عبادت و نماز) مگر اندكي (كه در اين اندك فقط بخواب) نيمي از آن را يا كم كن از آن اندكي.
در سوره الفجر (آيه 3) آمده است كه: سوگند به شَفع و سوگند به وَتر. (كلمات شفع و وَتر را معاني مختلفي كردهاند كه از جمله معاني، شفع اشاره به نماز دو ركعتي و وَتر نماز يك ركعتي در اين فريضه الهي است.
در قرآن مجيد از پاداش بزرگ و نفيسي كه خداوند به زاهدان شب عنايت ميكند، خبر داده، ميفرمايد: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ».
هيچ كس نميداند كه در ازاي كاري كه انجام دادهاند، چه (پاداش مهم) و چشم روشنياي براي آنها نهفته شده است.
حضرت امام صادق (ع) در تفسير اين آيه شريفه فرمود:
«ما مِنْ حَسَنَةٍ إِلاّ وَ لَها ثَوابٌ مُبَيَّنٌ فِي الْقُرْانِ إِلّا صَلاةُ اللَّيْلِ فَإِنَّ اللهَ عَزَّ اسْمُهُ لَمْ يُبَيِّنٌ ثَوابَها لِعِظَمِ خَطَرِها قالَ: فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ».
هيچ كاري نيكي نيست جز آنكه پاداشش در قرآن بيان شده است مگر نماز شب كه خداوند به خاطر عظمت شأن آن ثوابش را برملا نكرده و فرموده است: «فَلا تَعلَمُ نَفس».
ممكن است در اينجا اين سؤال پيش آيد كه چرا پاداش عظيم نماز شب مخفي نگاه داشته شده است؟ اين سؤال را به سه شكل ميتوان پاسخ داد:
1. كارهاي ارزشمند و عظيم چنان است كه حقيقت آنها به سادگي قابل درك نيست، در عين حال پنهان داشتن پاداش آنها نشاط انگيزتر است.
2. قرّةالعين و چشم روشني، آن قدر بزرگ و گسترده است كه دانش انسان از رسيدن به تمام خصوصيات آن ناتوان است.
3. چون «نماز شب» مخفيانه و دور از چشم ديگران انجام ميگيرد، پاداش آن نيز پنهان و دور از چشم مردمان است.
<-PollItems->
فرزندان رسول خدا ( صل الله و علیه و آله وسلم ) :
ولادت فاطمه ((سلام الله علیها)) را پنج سال پیش از بعثت رسول خدا( صل الله و علیه و آله وسلم ) در سال تجدید بنای کعبه نوشته اند ، کلینی در کتاب اصول کافی می گوید: و لادت فاطمه ((سلام الله علیها)) پنج سال بعد از بعثت روی داد.1 در باره سن فاطمه (سلام الله علیها)) به هنگام وفات اختلاف است ، بعضی بیست و هفت سال و بعضی بیست و هشت سال دانسته اند و برخی گفته اند: در سی و سه سالگی وفات یافته است . یعقوبی در تاریخ می نویسد: که سن فاطمه در هنگام وفات بیست و سه سال بود ، بنابراین باید ولادت او در سال بعثت رسول خدا ( صل الله و علیه و آله وسلم ) بوده باشد.2 و این قول مطابق فرموده شیخ طوسی است که سن فاطمه (سلام الله علیها) در موقع ازدواج با امیر مومنان (( علیه السلام)) ، (پنج ماه بعد از هجرت) سیزده سال بود.3
عبدالله: پس از بعثت در مکه متولد شد و در همان مکه وفات یافت .
ابراهیم : از (( ماریه قبطیه)) 4 در سال هشتم هجرت در مدینه تولد یافت و در سال دهم ، سه ماه پیش از وفات رسول خدا( صل الله و علیه و آله وسلم ) در مدینه وفات کرد.
منابع:
1- اصول کافی جلد 1صفحه 457-458
2- ترجمه تاریخ یعقوبی جلد 1 صفحه 512
3- مصباح المتهجد صفحه 561
4- اسدالغایه جلد5 صفحه 543
<-PollItems->
بنام خدا
نهم: نماز شبهاي شهيد آيت الله مرتضي مطهري
يکي از دوستان شهيد مطهري درباره ايشان ميگويد: از ويژگيهاي آن مرحوم، تقيّد و علاقه مفرط ايشان بود به ذکر و دعا و شب بيداري.
به ياد دارم که در همان اوايل آشنايي ما با يکديگر او به نماز شب مقيد بود و مرا نيز بدان امر ميکرد و من به بهانه اينکه آب حوض مدرسه شور و کثيف و براي چشمانم مضرّ است از آن شانه خالي ميکردم تا اينکه شبي در خواب، ديدم که در خواب هستم و مردي مرا بيدار کرد و گفت:
من «عثمان بن حنيف» نماينده حضرت اميرالمومنين، علي (ع) ميباشم. آن حضرت به تو دستور دادهاند بپاخيز و نماز شب بپادار و اين نامه را نيز آن حضرت براي تو فرستادهاند.
در آن نامه با آن حجم کوچکي که داشت با خط سبز روشن نوشته شده بود «هذه براءة لک من النّار» اين براي تو وسيله رهايي از آتش دوزخ است من در عالم خواب با توجه به فاصله زماني دوران حضرت علي (ع) با زمان ما متحيّر نشسته بودم که در همان حالت تحيّر، مرحوم آيت الله مطهري مرا از خواب بيدار کرد و در حالي که ظرف آبي در دست داشت گفت: اين آب را از رودخانه تهيه کردهام برخيز و نماز شب بخوان و بهانه مجوي.
يكي از رموز موفقيت شهيد مطهري جنبههاي عرفاني و اخلاقي ايشان است كه به تعبير رهبر انقلاب فصل بسيار شورانگيزي از زندگي شهيد مطهري است. آن بزرگوار اهل تهجد و مناجات، تلاوت و انس با قرآن و توجهات عرفاني بود.
التزام ايشان به نوافل و شب زنده داري آنچنان بود كه حتي در ايام تحصن علماء و روحانيون در دانشگاه تهران كه به عنوان اعتراض به نظام ستمشاهي صورت پذيرفت، نماز شب ايشان ترك نشد و در خلوت شب در گوشه اي از فضاي دانشگاه تهران تهجد شبانه خويش را انجام دادند.
در همين رابطه فرزند استاد شهيد مطهري ميگويد: در آن شبي كه ايشان به شهادت رسيدند، پس از آنكه ما از محل ترور و بيمارستان با هزار حسرت و اندوه به منزل بازگشتيم ساعت دو بعد از نيمه شب بود كه زنگ ساعت ايشان به صدا درآمد. معلوم شد كه استاد براي اقامه نماز شب قبلا ساعت را كوك كرده بودند.
حضرت آيت الله خامنهاي رهبر بزرگوار انقلاب اسلامي ايران چنين ميفرمايد:
«مرحوم مطّهري يك مرد اهل عبادت و اهل تسويه و تزكيّه اخلاق و روح بود. من فراموش نميكنم. ايشان وقتي به مشهد ميآمد خيلي از اوقات به منزل ما وارد ميشد گاهي ورودشان در منزل خويشاوندان همسرشان بود.
هر شبي كه ما با مرحوم مطهّري بوديم، اين مرد نيمه شب، تهجّد با آه و ناله داشت. يعني نماز شب ميخواند و گريه ميكرد به طوريكه صداي گريه و مناجات او افراد را از خواب بيدار ميكرد. يك شب ايشان منزل ما بودند. نصب شب از صداي گريه ايشان خانواده ما از خواب پريده بودند. البتّه اول ملتفت نشده بودند صداي كيست، امّا بعد فهميدند كه صداي آقاي مطهرّي است.
بله ايشان نصب شب نماز شب ميخواند همراه با گريه، با صدايي كه از اطاق ميشد، آن را شنيد».
يكي از خصوصيّات استاد مطهّري عنايت زياد به تهجّد و شب زندهداري بود و از دوران طلبگي تا آخر عمر، بدان پايبند بودند. يكي از دوستانش درباره ايشان ميگويد:
از زبان استاد شهيد مرتضي مطهّري نقل شده كه:
«ما يك سلسله لذّتهاي معنوي داريم كه معنويّت ما را بالا ميبرد. براي كسي كه اهل نماز شب باشد، جزو صادقين و صابرين و مستغفرين باشد، نماز شب لذّت و بهجت دارد. لهذا كساني كه چنين توفيقاتي داشتهاند و ما چنين اشخاصي را ديدهايم، به لذّتهاي مادّي كه ما دل بستهايم هيچ اعتنا ندارند. چه مانعي دارد كه من ذكر خيري از پدر بزرگوار خود بكنم.
از وقتي كه يادم ميآيد (حدّاقل از چهل سال پيش) من ميديدم كه اين مرد شريف هيچ وقت نميگذاشت و نميگذارد كه وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأخير بيفتد.
شام را سر شب ميخورد و سه ساعت از شب گذشته ميخوابيد و حدّاقل دو ساعت به طلوع صبح مانده و شبهاي جمعه از سه ساعت به طلوع صبح مانده بيدار ميشود و حدّاقل دو ساعت به طلوع صبح مانده بيدار ميشود و حدّاقل قرآني كه تلاوت ميكند يك جزء است. و با چه فراغت و آرامشي نماز شب ميخواند.
حالا تقريباً صد سال از عمرش ميگذرد و هيچ وقت من نميبينم كه يك خواب نا آرامي داشته باشد، و همان لذّت معنويست كه اين چنين نگهش داشته، يك شب نيست كه پدر و مادرش را دعا نكند. يك نامادري داشته كه به او خيلي ارادتمند است و ميگويد: خيلي به من محبّت كرده است. شبي نيست كه او را دعا نكند. يك شب نيست كه تمام خويشاوندان و ذي حقّان و بستگان دور و نزديكش را ياد نكند. اينها دل را زنده ميكند.
آدمي اگر بخواهد از چنين لذّتي بهرهمند شود، ناچار از لذّتهاي مادّي تخفيف ميدهد تا به آن لذّت عميق الهي برسد».
دهم: نماز شب در همه جا و همه وقت
شيخ جعفر كاشف الغطاء اين عالم جليل القدر روزي پس از تدريس فرمودند:
«من يك دختري دارم كه موقع ازدواج اوست، اگر يك آقاي متديّن با اخلاقي باشد دخترم را به او ميدهم». يكي از فضلاي جلسه بلند شد و نشست، همين برخاستن يعني خواستگاري؛ شيخ فرمود: «به منزل ما بيا» و خود نيز به خانه رفت، اين طلبه هم آمد، مرحوم شيخ او را ميشناختند كه طلبه فاضل و متديّن است ولي از نظر مالي هيچ مكنتي ندارد.
مرحوم شيخ به دخترش فرمود: «دخترم شوهري برايت پيدا كردم، چيزي ندارد. امّا علم دارد، اخلاق دارد، تقوي و وَرَع دارد. حاضري با او ازدواج كني؟».
دختر در جواب گفت: «اختيار من در دست شماست»، همان وقت خطبه عقد را خواندند، يكي از اطاقهاي منزل خودشان را حجله كردند و دختر را همان شب براي شوهرداري مهيّا كردند و دختر و پسر به اتقاق زفاف رفتند. قبل از اذان صبح كه مرحوم كاشف الغطاء براي نافله شب برخاست، آمد دَر اطاق عروس و داماد را زد و فرمود: «آب را گرم كردهام (آن موقع حمّام داخل خانهها نبود) در فلان اتاق است. برويد و براي نماز شب غسل كنيد». آن دو برخاستند و غسل كردند و نماز شب را با هم خواندند.
<-PollItems->
بنام خدا
مسأله 790
موقعی كه انسان قضای سجده فراموش شده یا تشهد فراموش شده را به جا میآورد ، بلكه بنابر احتیاط واجب در موقع سجده سهو هم ، باید خود را مثل موقع نماز بپوشاند .
مسأله 791
اگر انسان عمدا ، در نماز عورتش را نپوشاند ، نمازش باطل است ، بلكه اگر از روی ندانستن
مسأله هم باشد بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند .
مسأله 792
اگر در بین نماز بفهمد كه عورتش پیدا است ، باید آن را بپوشاند و چنانچه پوشاندن عورت زیاد طول بكشد احتیاط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند ، ولی اگر بعد از نماز بفهمد كه در نماز عورت او پیدا بوده ، نمازش صحیح است .
مسأله 793
اگر در حال ایستاده لباسش عورت او را میپوشاند ولی ممكن است در حال دیگر ، مثلا در حال ركوع و سجود نپوشاند ، چنانچه موقعی كه عورت او پیدا میشود ، به وسیلهای آنرا بپوشاند ، نماز او صحیح است . ولی احتیاط مستحب آن است كه با آن لباس نماز نخواند .
مسأله 794
انسان میتواند در نماز خود را به علف و برگ درختان بپوشاند ولی احتیاط مستحب آن است موقعی خود را با اینها بپوشاند كه چیز دیگری نداشته باشد .
مسأله 795
اگر غیر از گل هیچ چیز ندارد كه در نماز خود را بپوشاند ، گل ساتر نیست و میتواند برهنه نماز بخواند .
مسأله 796
اگر چیزی ندارد كه در نماز خود را با آن بپوشاند چنانچه احتمال دهد كه پیدا میكند ، بنابر احتیاط واجب باید نماز را تأخیر بیندازد ، و اگر چیزی پیدا نكرد ، در آخر وقت مطابق وظیفهاش نماز بخواند .
مسأله 797
كسی كه میخواهد نماز بخواند ، اگر برای پوشاندن خود حتی برگ درخت و علف نداشته باشد و احتمال ندهد ، كه تا آخر وقت چیزی پیدا كند كه خود را با آن بپوشاند ، در صورتی كه نامحرم او را میبیند باید نشسته نماز بخواند و عورت خود را با ران خود بپوشاند . و اگر كسی او را نمیبیند ، ایستاده نماز بخواند و جلوی خود را با دست بپوشاند و در هر صورت ركوع و سجود را با اشاره انجام میدهد و برای سجود سر را قدری پائینتر میآورد.
لباس نمازگزار
مسأله 798
لباس نمازگزار شش شرط دارد : اول آن كه پاك باشد . دوم آن كه مباح باشد . سوم آن كه از اجزأ مردار نباشد . چهارم آن كه از حیوان حرام گوشت نباشد . پنجم و ششم آن كه اگر نمازگزار مرد است ، لباس او ابریشم خالص و طلاباف نباشد . و تفصیل اینها در مسائل آینده گفته میشود .
شرط اول
مسأله 799
لباس نمازگزار باید پاك باشد و اگر كسی عمدا با بدن یا لباس نجس نماز بخواند ، نمازش باطل است .
مسأله 800
كسی كه نمیداند با بدن و لباس نجس نماز باطل است اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند ، نمازش باطل میباشد .
مسأله 801
اگر بواسطه ندانستن مسأله ، چیز نجسی را نداند نجس است ، مثلا نداند عرق شتر نجاستخوار نجس است و با آن نماز بخواند نمازش باطل است .
مسأله 802
اگر نداند كه بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده نماز او صحیح است ، ولی احتیاط مستحب آن است كه اگر وقت دارد ، دوباره آن نماز را بخواند .
مسأله 803
اگر فراموش كند كه بدن یا لباسش نجس است و در بین نماز یا بعد از آن یادش بیاید ، باید نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید .
مسأله 804
كسیكه در وسعت وقت مشغول نماز است ، اگر در بین نماز ، بدن یا لباس او نجس شود و پیش از آن كه چیزی از نماز را با نجاست بخواند ، ملتفت شود كه نجس شده ، یا بفهمد بدن یا لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده ، در صورتی كه آب كشیدن بدن یا لباس یا عوض كردن لباس یا بیرون آوردن آن ، نماز را به هم نمیزند ، باید در بین نماز بدن یا لباس را آب بكشد یا لباس را عوض نماید یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده ، لباس را بیرون آورد ، ولی چنانچه طوری باشد كه اگر بدن یا لباس را آب بكشد یا لباس را عوض كند یا بیرون آورد ، نماز به هم میخورد و اگر لباس را بیرون آورد برهنه میماند ، باید نماز را بشكند و با بدن و لباس پاك نماز بخواند .
مسأله 805
كسی كه در تنگی وقت مشغول نماز است ، اگر در بین نماز لباس او نجس شود و پیشاز آن كه چیزی از نماز را با نجاست بخواند بفهمد كه نجس شده ، یا بفهمد كه لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بود ، در صورتی كه آب كشیدن یا عوض كردن یا بیرون آوردن لباس ، نماز را به هم نمیزند و میتواند لباس را بیرون آورد ، باید لباس را آب بكشد یا عوض كند ، یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده ، لباس را بیرون آورد و نماز را تمام كند ، اما اگر چیز دیگری عورت او را نپوشانده و لباس را هم نمیتواند آب بكشد یا عوض كند باید لباس را بیرون آورد و به دستوری كه برای برهنگان گفته شد نماز را تمام كند . ولی چنانچه طوری است كه اگر لباس را آب بكشد یا عوض كند ، نماز به هم میخورد وبواسطه سرما و مانند آن نمیتواند لباس را بیرون آورد ، باید با همان حال نماز را تمام كند و نمازش صحیح است .
مسأله 806
كسی كه در تنگی وقت مشغول نماز است ، اگر در بین نماز بدن او نجس شود و پیش از آن كه چیزی از نماز را با نجاست بخواند ملتفت شود كه نجس شده ، یا بفهمد بدن او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بود ، در صورتی كه آب كشیدن بدن نماز را به هم نمیزند ، باید آب بكشد و اگر نماز را به هم میزند ، باید با همان حال نماز را تمام كند و نماز او صحیح است .
مسأله 807
كسی كه در پاك بودن بدن یا لباس خود شك دارد ، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه بدن یا لباسش نجس بوده ، نماز او صحیح است .
مسأله 808
اگر لباس را آب بكشد و یقین كند كه پاك شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك نشده نمازش صحیح است .
مسأله 809
<-PollItems->
بنام خدا
فرزندان رسول خدا ( صل الله و علیه و آله وسلم )1 :
برگزیده تاریخ پیامبراسلام (صل الله و علیه و آله وسلم)، دکتر محمدابراهیم آیتی .
قاسم : نخستین فرزند رسول خدا( صل الله و علیه و آله وسلم ) است و پیش از بعثت در مکه تولد یافت و رسول خدا ( صل الله و علیه و آله وسلم ) به نام وی (( ابوالقاسم)) کنیه گرفت او به هنگام وفات دوساله بود .
زینب : دختر بزرگ رسول خدا( صل الله و علیه و آله وسلم ) بود که بعد از قاسم در سی سالگی رسول خدا( صل الله و علیه و آله وسلم ) تولد یافت و پیش از اسلام به ازدواج پسرخاله خود ((ابوالعاص بن ربیع)) درآمد و در سال هشتم هجرت در مدینه وفات یافت .
رقیه : پیش از اسلام و بعد از زینب در مکه تولد یافت و پیش از اسلام به عقد (( عتبه بن ابی لهب )) درآمد پیش از عروسی به دستور ابولهب از وی جدا گشت و سپس به عقد (( عثمان بن عفان)) درآمد وی در سال دوم هجرت در مدینه وفات یافت .
ام کلثوم: در مکه تولد یافت و پیش از اسلام به عقد (( عتبه ابی لهب )) در آمد و مانند خواهرش پیش از عروسی از عتبه جدا گشت و به ازدواج (( عثمان بن عفان)) در آمد و در سال نهم هجرت وفات کرد.
<-PollItems->
نماز شب و سحر خيزي از منظر قرآن مجيد
نماز شب از منظر قرآن: در تفسير کشف الاسرار چنين آمده که خدای تعالی در سوره مزمل فرمود: «ای محمد به دوستان ما بگوی چون که خواهيد با ما راز و نياز کنيد روی به قبله شرع آريد و قدم در حضرت نماز نهيد».
در قرآن کريم ۱۱۲ مرتبه در ۴۵ سوره درباره نماز اوامری آمده است و نيز در ۱۷ آيه آياتی درباره نماز شب و دعوت بندگان برای برپا داشتن آن آمده است و اين همه نشان از اهميت فراوان خلوت شبانه با معبود محمود دارد.
اين آيات عبارتند از: (اسرا ۷۹، فرقان ۶۴، سجده ۱۶و ۱۷، طه۳۰، ص ۳۷ و ۳۸، زمر ۹، ذاريات ۱۷و ۱۸، طور ۴۸، مزمل۲و۳و۴و۶، دهر ۲۵ و ۲۶، فجر۳).
در ميان نوافل، «نماز شب» جايگاه خاصى دارد و تاكيد فراوانى كه در آيات قرآن و احاديث درباره آنست،به مراتب بيش از نمازهاى ديگر مستحب است و به همين جهت، اولياء خدا بر آن مداومت و مواظبت داشتند و به تهجد و عبادت نيمه شب مىپرداختند. تا آنجا كه نماز شب را خداوند، بر بنده محبوبش حضرت محمد (ص) واجب ساخته و چنين فرمان داده بود:
«و من الليل فتهجد به نافلة لك».
بخشى از شب را بعنوان نافله به تهجد بپرداز و سحر خيزى كن.
قرآن، در توصيف كسانى كه نيايشگران شب و اهل نماز شباند، چنين ميفرمايد:
«و المستغفرين بالاسحار».
استغفار كنندگان در سحرها.
«و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما».
آنانكه در حال سجود و قيام، براى خدا شب زندهدارى ميكنند.
«كانوا قليلا من الليل ما يهجعون».
مردان خدا، مقدار كمى از شب را ميخوابيدند.
در قرآن كريم بارها خداوند به سحرگاهان قسم ميخورد، خداوند در سوره فجر، آيات 1 تا 4 و در سوره تكوير، آيه 17 كه ميفرمايد (و اللّيل اذا عسعس) سوگند به شب، چون پشت گرداند. و همين طور در سوره مدّثّر، آيه 33 و 34.
همه اين سوگندها نشانه عظمت پايان شب و سحر است و آن موقع كه تاريكيها در حال تمام شدن و نور روشنى در حال بازگشتن است.
در سوره مزّمّل آيه 2، خداوند ميفرمايد: (يقم اللّيل إلاّ قلي) و در همين سوره اشاره به ترتيل قرآن در اين وقت دارد.
در سوره بني اسرائيل، بعد از آيه 78، كه مربوط به نمازهاى يوميه است، در آيه 79 ميفرمايد:
«و من اللّيل فتهجّد به نافلة لك عسى أن يبعثك ربّك مقاماً محموداً».
و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو به منزله نافلهاى باشد.
اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.
و در سوره مزّمّل، به دنبال همان توصيه شب زنده دارى و قرائت قرآن ميفرمايد:
«يإنّ ناشئة اللّيل هى أشدّ و طناً و أقوم قي».
مسلّماً نماز و عبادت شبانه پا برجاتر و با استقامتتر است.
و دليل آن را در آيه 7 ميآورد كه: «يإنّ لك فى النّهار سبحاً طوي».
و تو را در روز، آمد و شدى دراز است.
نتيجه اين كه، نماز شب و شب زنده دارى و قرائت قرآن در شب، دستور مؤكّد قرآن كريم است و باعث بيدارى قلب و تزكيه و تهذيب انسان ميشود.
خداوند در قرآن كريم ميفرمايد:
«و هوالذي جعل لكم اليل لباسا و النوم سباتا...»
او (خداوند سبحان) كسي است كه شب را براي شما لباس (و پوشش) قرارداد و خواب را مايه استراحت و... شما قرارداد.
كلمه «ليل» بيش از بيست بار در آيات قرآن كريم ذكر شده است و در اين آيه هم خداوند متعال به شب و فوايدي كه انسانها از اين نعمت خداوندي ميبرند اشاره فرموده است. از آيه استفاده ميشود كه شب بنابر مصالحي كه براي انسانها داشته قرار داده شده است: «جعل لكم اليل لباسا...».
يعني: شب را براي پوشش شما قرار داد و اين كار هم فقط توسط پروردگار قادر متعال و بنابر حكمت و مصلحت و مهر و محبت بيبديل او انجام شده است.
و در جايي ديگر از قرآن خداوند ميفرمايد: «اناانزلناه في ليله القدر».
ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم.
نزول قرآن در شب قدر بوده است و شب قدر شبي است كه از هزار ماه يعني حدود 84 سال كه يك عمر ميباشد، برتر است.
معراج پيامبر اسلام (ص) هم در شب اتفاق افتاده است:
«سبحان الذي اسري بعبده ليلا من المسجدالحرام الي ...».
پاك و منزه است خداوندي كه بندهاش را در يك شب از مسجدالحرام به ...
خداوند متعال به پيامبر اكرم (ص) سفارش فرمودهاند كه در شب به پا خيز و قرآن بخوان زيرا امرسنگين نبوت را بزودي بر تو القاء خواهيم كرد و بايد براي آن آماده شوي.
«يا ايها المزمل قم اليل الا قليلا نصفه اوانقص منه قليلا. اوزد عليه ورتل القرآن ترتيلا. انا سنقلي عليك قول ثقيلا».
نيمي از شب را يا كمي از آن كم كن. يا بر نصف آن بيفزا و قرآن را با دقت و تأمل بخوان زيرا ما به زودي سخني سنگين به تو القا خواهيم كرد.
سپس در آيه بعد از عبادات شبانه به عنوان عباداتي بسيار ارزشمند ياد فرموده است:
«ان ناثئه اليل هي اشد و طاوا قوم قيلا».
مسلماً نماز و عبادت شبانه پا برجاتر و با استقامتتر است و ...
در قرآن كريم يك سوره به نام «الليل» يعني شب وجود دارد كه در اين سوره خداوند سبحان به شب قسم ياد فرموده است: (واليل اذا يغشي). و قسم به شب وقتي جهان را بپوشاند. بسياري از بزرگان و عرفا در عرصه شب با ذكر و تلاوت قرآن و نماز و تهجّد و تفكر در آفرينش به درجات بالاي انساني رسيدهاند. نه فقط رزق و روزي مادي دريافت كردهاند بلكه بر سفرههايي نشستهاند كه سرشار از مائدههاي آسماني و روزيهاي روحاني بوده است و از اين رهگذر احتياجات مادي و معنوي دنيا و آخرت خويش را تأمين كردهاند:
«ان المتقين في جنات و عيون اخذين ما اتاهم ربهم انهم كانوا قبل ذالك محسنين. كانوا قليلا من اليل مايهجعون و بالاسحارهم يستغفرون ...».
به يقين پرهيزكاران در باغهاي بهشت و در ميان چشمه سارها قرار دارند و آنچه پروردگارشان (از نعمتها) به آنها بخشيده را دريافت ميكنند (زيرا در دنيا) از نيكوكاران بودند. آنها كمي از شب را ميخوابيدند و در سحرگاهان استغفار ميكردند و...
سپس خداوند متعال به رابطه راز و نياز شبانه با گسترش و وسعت رزق و روزي اشاره ميفرمايند و دريچهاي از حق و حقيقت را به روي مؤمنان ميگشايند كه بدانيد و آگاه باشيد كه برخلاف آنچه تصور ميكنيد كه روزي و وسايل امرار معاش شما در دست اين و آن يا در اين انبار و آن انبار است بدانيد كه روزي شما در آسمان است و توسط خداوند متعال و بنابر مصلحت و حكمت او كه بستگي به معنويت و شايستگي و اطاعت شما از حق و ظرفيت ظرف وجودتان دارد تقسيم ميشود:
«و في السماء رزقكم و ماتوعدن. فورب السماء والارض انه لحق مثل ما انكم تنطقون».
و روزي شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده ميشود سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب حق است همانگونه كه شما سخن ميگوييد.
«الحمدللّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على سيّدنا محمّد و آله اجمعين لاسيّما بقيّة اللّه فى الا رضين و اللّعن الدّائم على اءعدائهم من الا ن إلى قيام يوم الدين».
يكى از امورى كه بايد همه مسلمانان مورد عنايت قرار دهند، سحرخيزى و تهجّد و راز و نياز سحرگاهان است.
در قرآن كريم بيش از ده مورد، اين مسأله ياد شده و با عباراتِ گوناگون از سحرخيزان و شب زندهداران، تجليل و تمجيد شده است.
«تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ، فَلا تَعَلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْلَمُونَ».
پهلوهاى آنان از بسترها، تهى مىشود و از جايگاه خودشان بر مىخيزند و پروردگارشان را از روى بيم و اميد مىخوانند و از آنچه به آنان دادهايم انفاق مىكنند، كسى نمىداند كه به پاداش اعمال آنها چه چيزهايى كه باعث چشم روشنى است، براى آنها ذخيره شده است.
پس خوشا به حال كسانى كه به وقت سحر استغفار كنند و شراب مهر به جام عشق در آن وقت بنوشند كه خداوند فرموده: محبوب ترين مردم نزد من كسانى هستند كه هنگام سحر از من آمرزش خواهند. (ادامه دارد.............)
<-PollItems->
بنام خدا
وقت نماز صبح
س 48_ وقت نماز صبح چه هنگامي است؟
ج ـ نزديك اذان صبح از طرف مشرق سفيده اي كه آن را « فجر اول» مي گويند رو به بالا حركت مي كند موقعي كه آن سفيد پهن شد « فجردوم» و اول وقت نماز صبح است.
س 49_ آخر وقت نماز صبح چه موقعي است؟
ج ـ هنگامي است كه آفتاب بيرون مي آيد.
احكام وقت نماز
س 50_ چه موقعي و با چه شرايطي بايد نماز صبح را خواند؟
ج ـ موقعي انسان مي تواند مشغول نماز شود كه يقين كند وقت آن داخل شده است يا دو مرد عادل يا يك نفر ثقه يعني كسي كه مورد اطمينان است به داخل شدن وقت خبر دهد.
س 51_ اگر به عللي نتوانست اول وقت نماز به داخل شدن وقت يقين كند چه تكليفي دارد؟
ج ـ اگر براثر ابر يا غبار يا نابينايي و يا بودن در زندان نتواند اول وقت نماز به داخل شدن وقت يقين كند بايد نماز را تأخير بيندازد تا يقين كند وقت داخل شده است.
س 52_ اگر كسي بنا به گفته دو نفر عادل كه از دخول وقت خبر داده اند و يا انسان يقين كند وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد هنوز وقت داخل نشده حكم نماز او چه مي شود؟
ج ـ نماز او باطل است.
س 53_ اگر بعد از نماز بفهمد تمام نماز را پيش از وقت خوانده، نماز او چه حكمي پيدا مي كند؟
ج ـ نماز او باطل است.
س 54_ اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده يا بعد از نماز بفهمد در بين نماز وقت داخل شده، حكم نماز او چه مي باشد؟
ج ـ نماز او صحيح است.
س 55_ اگر انسان متوجه نباشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت نماز بخواند، حكم نمازي كه خوانده چه مي باشد؟
ج _ چنانچه بعد از نماز بفهمد نماز را در وقت خوانده، نماز او صحيح است.
س 56_ اگر بفهمد كه تمام، نماز را پيش از وقت خوانده، حكم نمازش چه مي باشد؟
ج _ نمازش باطل است.
س 57_ اگر نفهمد در وقت خوانده يا پيش از وقت، حكم نمازش چه مي باشد؟
ج _ نمازش باطل است.
<-PollItems->
ششم: امام هادي (ع) و نماز شب
قطب راوندي گفته در اخلاق و حالات حضرت امام هادي (ع) كه وقتي شب فرا ميرسد رو ميكرد به قبله و مشغول عبادت ميگشت و ساعتي از عبادت باز نميايستاد. و بر تن شريفش جبهايي بود از پشم و سجّادهاش بر حصيري بود و پيوسته لب مباركش در تسبيح ذكر خدا بود.
و همچنين آمده است چندين نوبت كه متوكّل ملعون افرادي را براي تفتيش و بازرسي به منزل آن حضرت فرستاد بود، مأموران متوكّل در هر دفعه كه وارد خانه ميشدند ميديدند كه اما بر روي سجّاده حصيرياش مشغول عبادت و نماز خواندن بود. و يا قرآن تلاوت ميكرد.
نماز شب امام هادى (ع) هنگام شب به درگاه خدا وى مىآورد و شب را با حالت خشوع، به ركوع و سجود سپرى مىكرد و بين پيشانى نورانىاش و زمين، جز سنگريزه و خاك حايلى وجود نداشت و پيوسته با خدايش در مناجات بود و عرض مىكرد: (اِلهى مُسيى ءٌ قَدْ وَرَدَ وَ فَقيرٌ قَدْ قَصَدَ...) پروردگارا! گنهكارى بر تو وارد شده و تهيدستى به تو روى آورده است؛ تلاشش را بىنتيجه مگردان و او را مورد عنايت و رحمت خويش قرار ده و از لغزشش در گذر.
هفتم: جواني كه با نماز قلبش منوّر بود
از حضرت امام صادق (ع) روايت شده كه روزي حضرت رسول اكرم (ص) به عنوان نماز صبح به مسجد تشريف بردند، بعد از نماز جواني را ديدند به نام (حارثة بن مالك) كه رنگي زرد و بدني ضعيف داشت، آنقدر بيخوابي كشيده و گريه كرده بود كه چشمهايش در حدقه فرو رفته بود.
حضرت به او نزديك شد و فرمود: «گونه صبح كردهاي و حالت چگونه است؟».
عرض كرد: «يا رسول الله صبح كردم در حاليكه يقين دارم».
حضرت با تعجّب فرمود: «هر چيزي علامتي دارد، علامت يقين شما چيست؟».
عرض كرد: «نشانه يقين من بيخوابي شبهاي من است كه بيدار ميمانم براي نماز و عبادت (هر شب را نماز برپا ميدارم) و روزهاي گرم روزه ميگيرم و دلم از دنيا روي گردانيده و به متاع دنيا كراهت ميورزم، يا رسول الله! يقين من، به مرتبهاي رسيده كه گويا ميبينم عرش خداوند را كه براي براي حساب در محشر نصب كردهاند و مردم محشور شده من نيز در ميان ايشان هستم و ميبينم اهل بهشت را كه متنعّم به انواع نعمتها هستند و بر كرسيها نشسته و با هم تعارف ميكنند. و همچنين ميبينم اهل جهنّم را كه در ميان جهنّم معذّبند و گويا در گوشم زفير آتش است.
حضرت به اصحاب فرمود: «اين بندهاي است كه خداوند دل او را به نور ايمان منّور گردانيده است». بعد فرمود «اي جوان به همين حال باش.»
عرض كرد: «يا رسول الله دعا كن كه خداوند متعال شهادت را نصيب من گرداند». حضرت دعا كرد و پس از چند روزي با جناب جعفر به جهاد رفت و بعد از نُه نفر شهيد شد.
هشتم: شب زنده داريهاي حضرت زينب (ع)
از برخي تاريخ نگاران ديگر نقل شده كه مينويسد: «تهجد و شب زندهداري زينب (ع) در تمام مدت عمرش، حتي شب يازدهم محرم، ترك نشد. از حضرت سجاد (ع) روايت شده كه فرمود: در آن شب عمهام زينب را ديدم در جامه نماز نشسته و مشغول عبادت است.
مرحوم بيرجندي در كبريت احمر ميگويد: از برخي مقاتل معتبر از امام سجاد (ع) نقل شده كه فرمود: عمهام زينب با تمام مصيبتهايي كه بر او وارد شده بود از كربلا تا شام هيچگاه نوافل خود را ترك نكرد.
نيز روايت كرده كه چون امام حسين (ع) براي وداع زينب آمد از جمله سخناني كه به او فرمود اين بود:
«يا اختاه! لا تنسيني في صلاه الليل». خواهر جان مرا در نماز شب فراموش نكن.
درباره شب عاشوراي زينب (ع) از كتاب مثيرالاحزان از فاطمه دختر امام حسين (ع) نقل شده كه درباره حضرت زينب ميگويد:
«و اما عمتي زينب، فانها لم تزل قائمه في تلك الليله - اي عاشره من المحرم- في محرابها تستغيث الي ربها، و ما هدأت لنا عين و لا سكنت لنا زفره».
و اما عمهام زينب، پس وي همچنان در آن شب در جايگاه عبادت خود ايستاده بود و به درگاه خداي تعالي استغاثه ميكرد، و در آن شب چشم هيچ يك از ما به خواب نرفت و صداي ناله ما قطع نشد».
- حضرت زينب (س) در عبادت، شبيه مادرش حضرت فاطمه (س) بود، شبها با تلاوت قرآن و نماز شب سير ميكرد و نماز شب آن حضرت هيچگاه ترك نشد؛ حتي در شب يازدهم محرم نماز شب را خواند. امام سجاد (ع) فرموده: «رأيتها تلك الليله تصلي من جلوس».
ديدم زينب (س) آن شب (شب يازدهم محرم) نشسته نماز ميخواند. و نيز ميفرمايد: «ان عمتي زينب مع تلك المصائب و المحن النازله بها في طريقنا الي الشام ما تركت نوافلها الليليه».
عمهام زينب با آن آزارها و اندوهها كه به او رسيد، در راه ما به سوي شام نافلههاي شب را ترك نكرد. و نيز ميفرمايد: «ان عمتي زينب (س) كانت تؤدي صلواتها من قيام الفرائض و النوافل عند سيرالقوم بنا من الكوفه اليالشام و في بعض المنازل كانت تصلي من جلوس فسألتها عن سبب ذلك، فقالت».
«اصلي من جلوس لشده الجوع والضعف منذ ثلاث ليال، لانها كانت تقسم ما يصيبها من الطعام علي الاطفال لان القوم كانوا يدفعون لكل واحد منا رغيفا واحدا من الخبز فياليوم والليله».
عمهام زينب هنگامي كه لشگر، ما را از كوفه به شام ميبرد نمازهاي واجب و مستحب خود را ايستاده بجا ميآورد و در برخي منازل نشسته نماز ميخواند، سبب و علت آن را از او پرسيدم، گفت: نشسته نماز ميخوانم چون سه شب است بسيار گرسنه بوده و ضعف و سستي مرا در برگرفته، براي اينكه آنچه از طعام و خوراك به او ميرسيد ميان كودكان قسمت مينمود. چون لشگر به هر يك از ما در روز و شب يك گرده نان ميداد.
فاطمه دختر امام حسين (ع) نيز ميگويد: عمهام زينب در شب دهم محرم (شب عاشورا) همه شب را در محراب و جايگاه نمازش ايستاده و استغاثه ميكرد و از پروردگار كمك و ياري ميخواست كه بر اثر آه و ناله او هيچيك از ما نخوابيديم.
گفتهاند كه امام حسين (ع) در آخرين وداع به خواهرش زينب (س) فرمود: «يا اختاه لاتنسيني في نافله الليل».
اي خواهر، مرادر نافله شب فراموش نكن. از دعايي كه از زينب (س) به يادگار مانده است ميتواند دريافت كه درياي دل او چه امواج مصيتبي را تحمل كرده است؛ و كوهسار ارادة پولادين او در برابر چه توفانهاي كوبندهاي ايستاده است. با خداي خود ميگويد: «يا عماد من لا عمادله و يا سند من لاسند له يا من سجد لك سواد الليل و بياض النهار و شعاع الشمس و خفيف الشجر و اوي الماء يا الله يا الله يا الله».
اي پناهگاه كسي كه جز تو پناهي ندارد. اي تكيهگاه كسي كه جز تو پشتوانهاي نميشناسد اي خدايي كه سياهي شب و سپيدي روز و روشنايي خورشيد و صداي آرام درخت و آب براي تو سجده ميكنند. اي خدا! اي خدا! اي خدا!.
<-PollItems->
بنام خدا
مسأله 770
وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتی كه سرخی طرف مغرب كه بعد از غروب كردن آفتاب در آسمان پیدا میشود از بین برود .
مسأله 771
وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است و بهتر است بعد از نماز عشا بلا فاصله خوانده شود .
مسأله 772
نافله صبح پیش از نماز صبح خوانده میشود و وقت آن بعد از گذشتن از نصف شب به مقدار خواندن یازده ركعت نماز شب است ، ولی احتیاط آن است كه قبل از فجر اول نخوانند مگر آن كه بعد از نافله شب بلا فاصله بخوانند كه در این صورت مانعی ندارد .
مسأله 773
وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزدیك اذان صبح خوانده شود .
مسأله 774
مسافر و كسی كه برای او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند ، میتواند آنرا در اول شب بجا آورد
نماز غفیله
مسأله 775
یكی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است كه بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود . و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی كه سرخی طرف مغرب از بین برود و در ركعت اول آن ، بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند : و ذاالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك انی كنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و كذلك ننجی المؤمنین . و در ركعت دوم بعد از حمد بجای سوره این آیه را بخوانند : و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الا هو و یعلم مافی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الایعلمها و لاحبه فی ظلمات الارض و لارطب و لا یابس الا فی كتاب مبین و در قنوت آن بگویند : اللهم انی اسألك بمفاتح الغیب التی لایعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی كذا و كذا ، و بجای كلمه كذا و كذا حاجتهای خود را بگویند ، وبعد بگویند : اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فأسألك بحق محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتهالی.
احكام قبله
مسأله 776
خانه كعبه كه در مكه معظمه میباشد قبله است ، و باید روبروی آن نماز خواند ، ولی كسی كه دور است اگر طوری بایستد كه بگویند رو به قبلهنماز میخواند كافی است و همچنین است كارهای دیگری كه مانند سر بریدن حیوانات ، باید رو به قبله انجام گیرد .
مسأله 777
كسی كه نماز واجب را ایستاده میخواند ، باید طوری بایستد كه بگویند رو به قبله ایستاده و لازم نیست زانوهای او و نوك پای او هم رو به قبله باشد .
مسأله 778
كسی كه باید نشسته نماز بخواند ، اگر نمیتواند بطور معمول بنشیند و در موقع نشستن ، كف پاها را به زمین میگذارد ، باید در موقع نماز صورت و سینه وشكم او رو به قبله باشد و لازم نیست ساق پای او رو به قبله باشد
مسأله 779
كسی كه نمیتواند نشسته نماز بخواند ، باید در حال نماز به پهلوی راست طوری بخوابد كه جلوی بدن او رو به قبله باشد ، و اگر ممكن نیست باید به پهلوی چپ طوری بخوابد كه جلوی بدن او رو به قبله باشد ، و اگر این را هم نتواند باید به پشت بخوابد بطوری كه كف پای او رو به قبله باشد .
مسأله 780
نماز احتیاط و سجده و تشهد فراموش شده را باید رو به قبله بجا آورد و در سجده سهو هم احتیاط مستحب همین است .
مسأله 781
نماز مستحبی را میشود در حال راه رفتن و سواری خواند و اگر انسان در این دو حال ، نماز مستحبی بخواند لازم نیست رو بقبله باشد .
مسأله 782
كسی كه میخواهد نماز بخواند ، باید برای پیدا كردن قبله كوشش نماید ، تا یقین كند كه قبله كدام طرف است ، و میتواند بگفته دو شاهد عادل كه از روی نشانههای حسی شهادت میدهند یا بقول كسی كه از روی قاعده علمی قبله را میشناسد و محل اطمینان است عمل كند ، و اگر اینها ممكن نشد باید به گمانی كه از محراب مسجد مسلمانان یا قبرهای آنان یا از راههای دیگر پیدا میشود عمل نماید حتی اگر از گفته فاسق یا كافری كه بواسطه قواعد علمی قبله را میشناسد گمان به قبله پیدا كند كافی است .
مسأله 783
كسی كه گمان به قبله دارد ، اگر بتواند گمان قویتری پیدا كند نمیتواند بگمان خود عمل نماید ، مثلا اگر میهمان از گفته صاحب خانه گمان به قبله پیدا كند ولی بتواند از راه دیگر گمان قویتری پیدا كند نباید به حرف او عمل نماید .
مسأله 784
اگر برای پیدا كردن قبله وسیلهای ندارد ، یا با این كه كوشش كرده ، گمانش به طرفی نمیرود ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد باید چهار نماز به چهار طرف بخواند و اگر باندازه چهار نماز وقت ندارد ، باید به اندازهای كه وقت دارد ، نماز بخواند ، مثلا اگر فقط باندازه یك نماز وقت دارد ، باید یك نماز بهر طرفی كه میخواهد بخواند . و باید نمازها را طوری بخواند كه یقین كند یكی از آنها رو بقبله بوده یا اگر از قبله كج بوده بطرف دست راست و دست چپ قبله نرسیده است .
مسأله 785
اگر یقین یا گمان كند كه قبله در یكی از دو طرف است ، باید به هر دو طرف نماز بخواند ولی احتیاط مستحب آن است كه در صورت گمان ، به چهار طرف نماز بخواند .
مسأله 786
كسی كه باید به چند طرف نماز بخواند ، اگر بخواهد نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا را بخواند بهتر آن است كه نماز اول را به هر چند طرف كه واجب است بخواند ، بعد نماز دوم را شروع كند .
مسأله 787
كسی كه یقین به قبله ندارد ، اگر بخواهد غیر از نماز كاری كند كه باید رو به قبله انجام داد ، مثلا بخواهد سر حیوانی را ببرد ، باید به گمان عمل نماید و اگر گمان ممكن نیست به هر طرف كه انجام دهد صحیح است.
پوشش بدن در نماز
مسأله 788
مرد باید در حال نماز ، اگر چه كسی او را نمیبیند عورتین خود را بپوشاند . و بهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند .
مسأله 789
زن باید در موقع نماز ، تمام بدن حتی سر و موی خود را بپوشاند ولی پوشاندن صورت به مقداری كه در وضو شسته میشود و دستها تا مچ و پاها تا مچ پا لازم نیست . اما برای آن كه یقین كند كه مقدار واجب را پوشانده است ، باید مقداری از اطراف صورت و قدری پائینتر از مچ را هم بپوشاند .
<-PollItems->
فضليت سحر خيزي و نماز شب
بايد توجه داشت كه وقت سحر، وقت بسيار مباركي است، وقت تهجّد و عبادت خدا است. وقت انس گرفتن با محبوب حقيقي در خلوت شب است. وقتي است كه پيشوايان معصوم اسلام (سلام الله عليهم) مسلمانان را به بيداري و تهجّد در آن ترغيب مينمودند، وقتي است كه علماي بزرگ و صالحان روزگار هميشه در آن وقت از خواب برميخاستند و در پيشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار ميپرداختند و حل مشكلات زندگي و قضاي حوايج مهم خود را در اين ساعت از ذات مقّدس حق تعالي ميخواستند و به مقصود ميرسيدند.
خداوند در دو جاي قرآن، كساني را كه در سحرگاهان به استغفار ميپردازند و از خداوند كريم و رحيم بخشايش گناهان خود را ميخواهند مورد تمجيد قرار داده است. (وقت سحر، آخرين قسمت از يك ششم شب ميباشد. هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز ميشود و تا طلوع فجر ادامه پيدا ميكند، ولي هر چه به طلوع فجر نزديكتر باشد، ثواب بيشتري دارد).
در روايات آمده است كه خداوند متعالي، هنگام سحر درهاى آسمانها را ميگوشايد و مقرّبان به درگاه خداوند آيند و تسبيح و تهليل و تكبير گويند و نغمات ذكر ايشان عالم قدس را بگيرد و در اين ساعت است كه خداوند هر حاجتى از او خواسته شود اجابت مىكند و وقت انتشار بركات بر زمين است و آنگاه كه نسيم سحر از مطلع خويش عاشق وار نفس سرد برآرد، آن ساعت درهاى بهشت باز شود و آن باد سحرگاهى با آن لطافت و راحت و لذت از جانب بهشت عَدَن روان باشد.
از داود پيغمبر پرسيدند: كدام وقت شب فضيلت بيشتر دارد؟ گفت: ندانم ليكن دانم كه وقت سحر، عرش مجيد به جنبش درآيد.
محمد مصطفى (ص) را فرمان آمد كه اى محمد: مقام شفاعت در قيامت مقامى بزرگوار و مقامى محمود و تو را مسلم است و راهش اين است كه به شب برخيزى و نماز كنى. اى محمد، اگر خشنودى ما خواهى، روز را به رسالت بگذران و اگر «مقام محمود» خواهى، شب را به عبادت گذران و نماز شب كن.
از اين آيه برمىآيد كه نماز شب بر پيامبر واجب بوده است و اين بخاطر نتيجهاى است كه به دنبال دارد. يعنى خدا او را به مقام محمود مبعوث مىكند. مقام محمود، مقام بسيار برجستهاى است كه ستايش همگان را بر مىانگيزد. از اين رو در روايات آمده كه همان مقام «شفاعت كبرى» است. زيرا همه خلايق بخاطر آنكه پيامبر بزرگترين شفيع در عالم آخرت است، او را حمد مىكند. اما نماز شب براى همه مفيد است.
و نيز گفتهاند كه اول شب، منادى ندا كند كه پرستندگان خدا برخيزيد و عبادت كنيد. نيمه شب ندا كند: اى مطيعان برخيزيد و خدا را ياد كنيد و هنگام سحر ندا كند:
آمرزش خواهان كجايند كه استغفار كنند؟.
پس خوشا به حال كسانى كه به وقت سحر استغفار كنند و شراب مهر به جام عشق در آن وقت بنوشند كه خداوند فرموده: محبوبترين مردم نزد من كسانى هستند كه هنگام سحر از من آمرزش خواهند.
انسان،با تداوم نماز شب و تهجّد و عبادتهاى شبانه، مىتواند به مقامى از كمال و صفاى نفس و قرب به خدا برسد كه چشم و گوش و دست خدايى پيدا كند (جز حق نبيند، جز حق نشنود و جز حق، عمل نكند) و به آنجا برسد كه هر دعايى كند، مستجاب گردد.
تهجّد عبارت است از شب زندهدارى و به ذكر و مناجات و استغفار پرداختن و مؤاخذه نفس.
كسانى كه در مقامات علمى و معنوى و دينى به جايى رسيدهاند، از سحر خيزها بودهاند. در سحر، آمادگى فكرى و روحى و امكان ارتباط با خدا بيشتر است.
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ *** از يمن دعاى شب و ورد سحرى بود
مرا در اين ظلمات آن كه رهنمايى كرد نياز نيم شب و درس صبحگاهى بود رو به خواب كه حافظ به بارگاه قبول زد ورد نيمه شب و درس صبحگاهى بود.
دانستنيهاي جالب:
خروس اذان صبح را چندین نوبت میخواند؟
خروس اذان ظهر و مغرب را نمیخواند اما اذان صبح را در چندین نوبت میخواند.
الف) 40 دقیقه قبل از اذان صبح حدود 15 بار بانگ میزند.
ب) 25 دقیقه بعد دو باره 15 بار تکبیر میگوید. سپس سکوت میکند تا کسانیکه مشغول نماز شب هستند نماز شفع و وتر را تمام کنند و دقیقاً موقع اذان در حدود 21 بار اذان میخواند و بلافاصله دو دقیقه از هر بانگی تا چهل بار مشغول تکبیر میشود.
<-PollItems->