به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام
امشب، شب هفدهمين روز از ماه مبارك رمضان سال 1428 هجري قمري است.
قرنها پيش، پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم در چنین شبی به سفري دور و دراز دعوت شد و از زمين و زمينيان فاصله گرفت و آنقدر بالا رفت تا به سعادت هم صحبتي با خداي متعال آن هم با فاصله ي بسيار نزديكي رسيد.يكي از زيباترين شبهاي عالم هستي. شب معراج.
بِِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ
منزّه است آن [خدايى] كه بنده اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى كه پيرامون آن را بركت داده ايم سير داد تا
از نشانه هاى خود به او بنمايانيم كه او همان شنواى بيناست.
آيه يك ؛ سوره ي مباركه اسراء
در روايات آمده است كه رسول اكرم صل الله علیه و آله و سلم در شب هفدهم ماه مبارك رمضان سال دهم بعثت، در شهر مكّه و در خانه ي "امّ هانی"، دختر عموي خود ]دختر ابی طالب و خواهر اميرالمؤمنين حضرت علي علیه السلام[ بود و از آنجا به معراج رفت و مجموع مدتی كه آن حضرت به سرزمين بيت المقدس و مسجدالاقصی و آسمانها رفت و بازگشت، از يك شب بيشتر طول نكشيد. به طوری كه صبح ِآن شب را در همان خانه بود و در "تفسير عياشی" از امام صادق علیه السلام روايت است كه فرمودند:"رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نماز عشاء و نماز صبح را در مكّه خواند" ؛ يعنی اسراء و معراج در اين فاصله اتفاق افتاد.
شرح ماوقع:
از پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم نقل است كه فرمودند:
"در شب معراج جبرئيل نزد من آمد و گفت:اي محمّد! برخيز.
برخاستم و كنار در رفتم. ناگاه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل را در آنجا ديدم. جبرئيل، مَركَبي به نام "بُراق" نزد من آورد و به من گفت: سوار شو.
"بُراق" از الاغ بزرگتر و از قاطر كوچكتر بود. دارای دو بال بود و هر گام كه بر می داشت، تا جائی را كه چشم می ديد، میپيمود. "بُراق" صورتی چون صورت آدمی و پاهايش مانند پای شتر بود و سرعت اين مَركَب همانند سرعت برق و نور بوده است.
رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم بر آن سوار شده و به سوی بيت المقدس حركت كرد و در راه در چند نقطه ايستاد و نماز گذارد.
اول: درمدينه و هجرتگاهی كه سالهای بعد رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم به آنجا هجرت فرمود.
دوم: مسجد كوفه.
سوم: در طور سيناء و بيت اللحم [زادگاه حضرت عيسی علیه السلام].
چهارم:در مسجد الاقصی وارد شد و در آنجا نماز گذارده و سپس از آنجا به آسمان رفت.
در آن شب "دنيا"، به صورت زنی زيبا و آرايش كرده خود را بر پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم عرضه كرد ولی رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم به وي توجهی نكرده از او در گذشت.
سپس به "آسمانِ دنيا" صعود كرد و در آنجا حضرت آدم علیه السلام را ديد.
آسمان اول:
آنگاه فرشتگان دسته دسته به استقبال پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم آمده و با روی خندان بر آن حضرت سلام كرده و تهنيت و تبريك گفتند. در روایات نقل است که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودند:
"فرشته ای را در آنجا ديدم كه بزرگتر از او نديده بودم و برخلاف ديگران چهره ای درهم و خشمناك داشت و مانند ديگران تبريك گفت ولی خنده بر لب نداشت و چون نامش را از جبرئيل پرسيدم گفت:
"اين مالك دوزخ است و هرگز نخنديده است و پيوسته خشمش بر دشمنان خدا و گنهكاران افزوده می شود".
بر او سلام كردم و پس از اينكه جواب سلام مرا داد از جبرئيل خواستم دستور دهد تا دوزخ را به من نشان دهد و چون سرپوش را برداشت، لهيبی از آن برخاست كه فضا را فرا گرفت و من گمان كردم ما را فرا خواهد گرفت، پس از وی خواستم آن را به حال خود برگرداند".
پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم در آن شب "ملك الموت" را نيز مشاهده كرد كه لوحی از نور در دست او بود و پس از گفتگوئی كه با آن حضرت داشت عرض كرد:
"همگی دنيا در دست من همچون دِرْهَم و سكّه ای است كه در دست مردی باشد و آن را پشت و رو كند و هيچ خانه ای نيست جز آنكه من در هر روز پنج بار بدان سركشی می كنم و چون برمرده ای گريه می كنند به آنها می گويم:گريه نكنيد! كه من باز هم پيش شما خواهم آمد و پس از آن نيز بارها می آيم تا آنكه يكی از شما باقی نماند".
در اينجا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودند:"به راستی كه مرگ بالاترين مصيبت و سخت ترين حادثه است" و جبرئيل در پاسخ گفت:"حوادث پس از مرگ سخت تر از آن است".
پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم در ادامه فرمودند كه:
از آنجا بر گروهی گذشتم كه پيش روی آنها ظرف هائی ازگوشت پاك و گوشت ناپاك بود و آنها ناپاك را می خوردند و پاك را می گذاردند. از جبرئيل پرسيدم:"اينها چه كساني هستند؟"
گفت:"افرادی از امّت تو هستند كه مال حرام می خورند و مال حلال را وا می گذارند".
سپس مردمی را ديدم كه لبانی چون لبان شتران داشتند و گوشت های پهلويشان را بريده و در دهانشان می گذاردند. پرسيدم:"اينها كيانند؟"
گفت:"اينها كسانی هستند كه از مردمان عيب جوئی می كنند"؛ و مردمان ديگری را ديدم كه سرشان را با سنگ می كوفتند و چون حال آنها را پرسيدم پاسخ داد:"اينان كسانی هستند كه نماز شامگاه و عشاء را نمی خوانده و می خفتند" و مردمی را ديدم كه آتش در دهانشان می ريختند و از نشيمن گاهشان بيرون می آمد و چون وضع آنها را پرسيدم گفت:"اينان كسانی هستند كه اموال يتيمان را به ستم می خورند" و گروهی را ديدم كه شكم های بزرگی داشتند و نمی توانستند از جا برخيزند. گفتم:"ای جبرئيل! اينها كيانند؟"
گفت:"كسانی هستند كه ربا می خورند"؛
و زنانی را ديدم كه به عذاب هاي بسياري دچار بودند.
زنی را به موی سرش آويزان ديدم كه مغز سرش جوش آمده بود و زنی را به زبان آويزان ديدم كه از حميم(آب جوشان) جهنم در حلق او مي ريختند و زنی را از سينه هايش آويزان ديدم و زنی را ديدم كه گوشت تنش را مي خورد و آتش از زير او فروزان بود و زنی را ديدم كه پاهايش را به دستهايش بسته بودند و مارها و عقرب ها بر سرش ريخته بودند و زنی را كور و كر و گنگ در تابوتی از آتش مشاهده كردم كه مُخ سرش از بينی او خارج مي شد و بدنش را خورده و پيسی فرا گرفته بود و زنی را به پاهايش آويزان در تنوری از آتش ديدم و زنی را ديدم كه گوشت تنش را از پائين تا بالا با مقراض(قيچي) آتشين می بريدند و زنی را ديدم كه صورت و دست هايش سوخته بود و امعاء خود را مي خورد و زنی را ديدم كه سرش سر خوك و بدنش بدن الاغ و به هزار هزار نوع عذاب گرفتار بود و زنی را به صورت سگ ديدم كه آتش از پائين، در شكمش می ريختند و از دهانش بيرون می آمد و فرشتگان با گرزهای آهنين به سر و بدنشان می كوفتند.
پرسيدم:"اين زنان چه گناهي مرتكب شده اند كه خداوند چنين عذابی برايشان مقرّر داشته است؟" گفت:"آن زنی كه به موی سر آويزان شده بود زنی بود كه موی سر خود را از مردان نامحرم نمی پوشانيد و اما آنكه به زبان آويزان بود زنی بود كه با زبان، شوهر خود را مي آزرد و آنكه از سينه آويزان بود زنی بود كه از شوهر خود در بستر اطاعت نمی كرد و زنی كه به پاها آويزان بود زنی بود كه بی اجازه شوهر از خانه بيرون مي رفت و اما آنكه گوشت بدنش را مي خورد آن زنی بود كه بدن خود را برای نامحرم آرايش مي كرد و اما زنی كه دست هايش را به پاها بسته بودند و مار و عقرب ها بر او مسلّط گشته زنی بود كه به طهارت بدن و لباس خود اهميّت نداده و نظافت نداشت و نسبت به نماز خود بی اهمّيت بود؛ و امّا آنكه كور و كر و گنگ بود آن زنی بود كه از زنا فرزنددار شده و آن را به گردن شوهرش انداخته و آن كه گوشت تنش را با مقراض می بريدند آن زنی بود كه خود را در معرض مردان قرار مي داد و آنكه صورت و بدنش سوخته و از امعاء خود می خورد زنی بود كه وسائل زنا برای ديگران فراهم می كرد و آنكه سرش سر خوك و بدنش بدن الاغ بود، زن سخن چين ِدروغگو بود و آنكه صورتش صورت سگ بود و آتش در دلش می ريختند، زنان خواننده و نوازنده بودند".
آسمان دوم:
روايت است از پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم كه فرمودند:
"از آنجا به آسمان دوم رفتيم و در آنجا دو مرد را شبيه به يكديگر ديدم.
از جبرئيل پرسيدم:" اينان كيانند؟"
گفت:"آن دو، پسر خاله ي يكديگر يحيی و عيسی علیه السلام هستند".
بر آنها سلام كردم. پاسخ داده، تهنيت ورود به من گفتند. سپس فرشتگان زيادی را ديدم كه به تسبيح پروردگار مشغول بودند و از آنجا به آسمان سوم بالا رفتيم".
لطفا مابقی ماجرا را در ادامه مطالب مطالعه بفرمایید
<-PollItems->
<-PollName->
نماز از جمله عباداتي است كه علاوه بر اين كه در قرآن در آيات زيادي بر آن تأكيد شده، همراه با عبادات و دستورات ديني مختلفي نيز آمده است. كه در اين مطلب به آن اشاره مي كنيم.
نماز و انفاق
در سوره بقره از جمله صفات پرهيزكاران را اقامه نماز و انفاق بر مي شمارد... و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون"... و نماز به پاي دارند و از هر چه روزي شان كرديم ( به فقيران) انفاق كنند."
نماز و زكات
در آيات زيادي از قرآن، نماز همراه با زكات مطرح شده است. زيرا نماز رابطه با خالق را محكم مي كند و زكات به استحكام رابطه هاي بين خلق كمك مي كند: " واقيمواالصلوة و اتواالزكوة..." و نماز به پا داريد و زكات بدهيد... ."
نماز و روزه
" واستعينوا بالصبر و الصلوة..."(3) و از صبر و نماز ياري جوييد... .
در تفاسير و روايات مختلف، مراد از صبر را در اين آيه، روزه دانسته اند.
نماز و حج
" واذ جعلناالبيت مثابة للناس و امناً واتخذوا من مقام ابراهيم مصلي ..." ( و به خاطر بياوريد) هنگامي را كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براي مردم قرار داديم ( و براي تجديد همين خاطره) از مقام ابراهيم نمازگاهي براي خود انتخاب كنيد... ."
نماز و عدالت
" قل امر ربي بالقسط و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد..." بگو پروردگارم به عدالت فرمان داده است، و توجه خويش را در هر مسجد به سوي او كنيد..." خداوند به پيامبر فرمان داده است كه هر چيز را در مورد صحيح خود به كار برده و به جاي خود بنهيد و فقط به سوي او و براي او و خالصانه عبادت كنيد.
نماز و جهاد
در آيه40 سوره حج، يكي از فلسفه هاي جهاد را جلوگيري از تخريب نمازخانه ها و عبادتگاهها بيان مي كند. " الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق الا ان يقولوا ربناالله و لولا دفع الله بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم الله كثيراً..." همانا كه به ناحق از خانه خود بدون هيچ دليلي اخراج شدند جز اين كه مي گفتند پروردگار ما الله است و اگر خداوند بعضي از آنها را به وسيله بعضي ديگر دفع نكند، ديرها، صومعه ها و معابد يهود و نصارا و مساجدي را كه نام خدا در آن بسيار برده مي شود، ويران مي گردد... ." به اين ترتيب حتي به قيمت خون دادن، بايد از مكان نماز و عبادات حفاظت و حراست كرد.
<-PollItems->
<-PollName->
خداي منان از روي لطف بي پايان بر آدميان منّت نهاده، به آنها اجازه معراج به عالم ملک و ملکوت عطا فرموده و نماز را نردبان ترقي و ابزار ارتقاء به عالم بالا قرار داده است.
انسان خاکي که همواره اسير اميال نفساني و غرايز حيواني است، به هنگام نماز پرده هاي ظلماني جهان ماده را کنار مي زند، جاذبه دست و پاگير کره خاکي را مي شکند، موانع نيرومند عالم شغلي را از جلوي پايش بر مي دارد و به جهان بالا راه مي يابد، با خداي خود بي واسطه سخن مي گويد، و درد دل مي نمايد و خود را از چنگال نفس و شيطان مي رهاند.
نماز اوج معراج انسان، راز و نياز با خداي سبحان، موجب نزول رحمت يزدان، سنگر مبارزه با نفس و شيطان، بازدارنده انسان از خطا و عصيان، وسيله ي تقرب پارسايان و رمز بندگي مخلصان است.
نمازگزاران چه کساني هستند؟
در قرآن کريم ضمن آياتي خداي متعال نمازگزاران واقعي را معرفي مي نمايد و اينکه اقامه نماز چه تأثيري در زندگي مادي و معنوي انسان دارد را ذکر مي کند که بدين وسيله اهميت اقامه نماز را بيان مي دارد.
نماز؛ نشانه مومن
" قل لعبادي الذين امنوا يقيمواالصلوة و ينفقوا مما رزقناهم سراً و علانية من قبل ان ياتي يوم لا بيع فيه ولا خلال." (ابراهيم / 31)
بگو به بندگان من که ايمان آورده اند، نماز را بر پا دارند و از آنچه به آنها روزي داده ايم پنهان و آشکار انفاق کنند، پيش از آن که روزي فرا رسد که نه چيزي توان خريد و نه دوستي کسي "جز خدا" به کار آيد .
در اين آيه خداوند به وسيله پيامبراکرم(ص) به بندگاني که ايمان آورده اند دستور مي دهد که تا روز قيامت او را رها نکنند که در آن روز هيچ مجالي براي جبران از دست داده ها نيست و از ميان تمام راههايي که به خدا مي رسد، اقامه نماز و انفاق – يقيمواالصلوة و ينفقوا – را بيان مي کند. چرا که تمام دستورات ديگر (که اصلاح بين خدا و بندگان و بنده با بندگان ديگر است) از اين دو رکن منشعب مي شود و اين تاکيدي ديگر بر اهميت نماز است.
در جاي ديگر مي فرمايد:
"انما المومنون الذين اذا ذکرالله وجلت قلوبهم و… . الذين يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون." (انفال / 2- 3)
مومنان کساني هستند که چون ذکري از خدا شود، "از عظمت و جلال خدا " دلهايشان ترسان مي شود و … . کساني که نماز را به پا مي دارند و از هر چه روزي آنها کرديم انفاق مي کنند.
در اين آيه از جمله صفات بارز مومنان را اقامه نماز مي داند. چرا که وقتي ايمان در دل مستقر گرديد، انسان به سوي عبوديت معطوف شده و با اخلاص و خضوع، پروردگار خود را عبادت مي کند که از بهترين مظاهر آن نماز است. "وجل" همان حالت خوف و ترسي است که به انسان دست مي دهد که سرچشمه آن يکي از اين دو چيز است: گاهي به خاطر درک مسئوليتها و احتمال عدم قيام به وظايف لازم در برابر خدا مي باشد، و گاهي به خاطر درک عظمت مقام و توجه به وجود بي انتهاي او است. مومنان در پرتو احساس مسئوليت و درک عظمت پروردگار و همچنين ايمان فزاينده و بلندنگري توکل، از نظر عمل داراي دو پيوند محکمند، پيوند و رابطه نيرومندي با خدا و پيوند و رابطه نيرومندي با بندگان خدا.
تعبير به اقامه نماز (به جاي خواندن نماز) اشاره به اين است که نه تنها خودشان نماز مي خوانند بلکه کاري مي کنند که اين رابطه محکم با پروردگار هميشه و در همه جا بر پا باشد.
خداي متعال در آيه ديگر مي فرمايد:
<-PollItems->
<-PollName->
خداي منان از روي لطف بي پايان بر آدميان منّت نهاده، به آنها اجازه معراج به عالم ملک و ملکوت عطا فرموده و نماز را نردبان ترقي و ابزار ارتقاء به عالم بالا قرار داده است.
انسان خاکي که همواره اسير اميال نفساني و غرايز حيواني است، به هنگام نماز پرده هاي ظلماني جهان ماده را کنار مي زند، جاذبه دست و پاگير کره خاکي را مي شکند، موانع نيرومند عالم شغلي را از جلوي پايش بر مي دارد و به جهان بالا راه مي يابد، با خداي خود بي واسطه سخن مي گويد، و درد دل مي نمايد و خود را از چنگال نفس و شيطان مي رهاند.
نماز اوج معراج انسان، راز و نياز با خداي سبحان، موجب نزول رحمت يزدان، سنگر مبارزه با نفس و شيطان، بازدارنده انسان از خطا و عصيان، وسيله ي تقرب پارسايان و رمز بندگي مخلصان است.
نمازگزاران چه کساني هستند؟
در قرآن کريم ضمن آياتي خداي متعال نمازگزاران واقعي را معرفي مي نمايد و اينکه اقامه نماز چه تأثيري در زندگي مادي و معنوي انسان دارد را ذکر مي کند که بدين وسيله اهميت اقامه نماز را بيان مي دارد.
نماز؛ نشانه مومن
" قل لعبادي الذين امنوا يقيمواالصلوة و ينفقوا مما رزقناهم سراً و علانية من قبل ان ياتي يوم لا بيع فيه ولا خلال." (ابراهيم / 31)
بگو به بندگان من که ايمان آورده اند، نماز را بر پا دارند و از آنچه به آنها روزي داده ايم پنهان و
<-PollItems->
<-PollName->
1- 2- نمازی پشت سر نماز دیگر بدون اینکه کار بیهوده ای بینشان باشد در آسمانها نوشته می شود .
چهل سخن از پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم)
برگرفته از کتاب عبد شکور تالیف آقایان محمدرضامختاری و سیدجوادبهشتی صفحه 136
واما در خصوص کارهای بیهوده روایات متعددی است که در ذیل به بیان برخی از آنان در حد توان می پردازم : )) لازم به توضیح اینکه کلیه مطالب توضیح این حدیث از سایت وزین: www.daftarmags.ir دریافت گردیده))
قرآن کریم در مورد دهمين ويژگى ممتاز بندگان برجسته خدا چنين مى فرمايد: ((و اذا مروا باللغو مروا كراما))( سوره مبارکه فرقان (25) آيه72.) از ويژگى هاى بندگان خاص خدا اين است كه هرگاه با امور لغو و بيهوده روبرو شوند با بى اعتنايى و بزرگوارانه از آن مى گذرند.
اين ويژگى, بيانگر آن است كه بندگان ممتاز خدا, نه تنها با هرگونه باطل و بيهودگى مبارزه رودرروى مى كنند, و براى از بين بردن آن تلاش مى نمايند, بلكه علاوه بر آن, مبارزه سلبى ـ كه يكى از مراحل مبارزه است ـ با باطل و بيهودگى, بى اعتنايى و ناخشنودى خود را ابراز مى دارند و به هيچ وجه و تحت هيچ عنوان, مانند تسامح و تساهل, حاضر نيستند در برابر باطل, سر خم كنند و آ ن را تإييد نمايند. آنها داراى هدف معقول هستند, همه حركت ها و سكون و گفتارشان, منطقى و حساب شده است و هرگونه بيهودگى در فضاى فكر و عمل آنها نفوذ نخواهد كرد و به طور كلى, اين كار, يكى از مراحل نهى از منكر است. وظيفه مهم نهى از منكر اقتضاى مبارزه شديد دارد, ولى گاهى هيچ راه صحيح مبارزه رو در روى بجا نمانده است. در اينجا نوبت به مبارزه سلبى كه يك نوع قهر و اعتصاب است مى رسد. اين ويژگى حاكى است كه بندگان ممتاز خدا نه تنها هيچ گونه روى خوش به باطل و محيط هاى فاسد نشان نمى دهند, بلكه به طور جدى با موضع گيرى قاطع در برابر آن مى ايستند.
((واژه لغو)) در اصل به معنى بيهودگى, پوچى و سخنى است كه از روى بى فكرى و هرزگى گفته شود, و نيز به معنى ((عوعو)) سگ و شكستن سوگند, و سوگند بى جهت و دروغين هم مىآيد. بنابراين ((لغو)) به معنى هرگونه بيهودگى و اعمال پوچ و سرگرمى هاى زيانبخش يا بى هدف است كه باعث تباهى وقت انسان و به هرز رفتن انرژىهاى مثبت و بر باد رفتن عمر عزيز انسان مى شود و لذا هرگونه عاملى را كه موجب اتلاف وقت و به هدر رفتن فرصت ها مى شود, شامل مى گردد.
در قرآن کریم علاوه بر آيه مورد بحث, در دو مورد ديگر سخن از اعراض و دورى از لغو به ميان آمده و چنين اعراض را از ويژگى ها و خصال مومنين و حق طلبان دانسته است: ((والذين هم عن اللغو معرضون))( سوره مبارکه مومنون (23) آيه3) مومنان از كارهاى بيهوده, روى گردان هستند. و در وصف حق خواهان مى فرمايد: ((و اذا سمعوا لغوا اعرض وا عنه))( سوره مبارکه قصص (28) آيه55.) آنها وقتى كه سخن لغو و بيهوده اى بشنوند, از آن روى برمى گردانند.
در آيات متعددى آمده است كه بهشت خالى از هرگونه لغو و بيهودگى است و در بهشت جز سلامتى و شادمانى و نعمت هاى بهشتى نيست.( سوره مبارکه طور آیه 23, سوره مبارکه مريم آیه 62, سوره مبارکه واقعه آیه 25, سوره مبارکه نبإ آیه 35, و سوره مبارکه غاشيه آیه11) اين آيات بيانگر آن است كه اگر انسان ها بخواهند در همين دنيا, جامعه بهشتى بسازند, يكى از ويژگى هاى آن جامعه اين است كه از هرگونه لغو و بيهوده گرايى مصون و محفوظ باشند.
پيامبر اكرم(صل الله و علیه و آله ) فرمود: ((اعظم الناس قدرا من ترك مالا يعنيه))( علامه مجلسى, بحار, ج71, ص276.) ارزشمندترين انسان ها كسى است كه كارهاى بيهوده را ترك كند.
نيز فرمود: ((ترك ما لايعنى زينه الورع))( علامه مجلسى, بحار, ج77, ص131.) زينت و زيبايى تقوا, ترك نمودن كارهاى لغو و بيهوده است.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: ((اياك والدخول فيما لايعنيك فتذل))( علامه مجلسى, بحار, ج78, ص204.) از ورود به كارهاى بى هدف و بيهوده دورى كن كه ورود در آن كارها موجب ذلت و خوارى تو گردد.
اميرمومنان على(علیه السلام) فرمود: ((رب لغو يجلب شرا))( غرر الحكم, ميزان الحكمه, ج8, ص514.) بسيارى از كارهاى بيهوده, موجب بدىها و زشتى ها خواهد شد.
نيز فرمود: ((من اشتغل بالفضول, فاته من مهمه المإمول))( غرر الحكم, ميزان الحكمه, ج8, ص514.) كسى كه خود را به كارهاى زائد و غير مهم مشغول سازد, كارهاى مهم مورد توجه را از دست خواهد داد.
از دعاهاى امام سجاد (علیه السلام ) است: ((و عمرنى ما كان عمرى بذله فى طاعتك, فاذا كان عمرى مرتعا للشيطان فاقبضنى اليك))( صحيفه سجاديه, دعاى20.) خدايا تا هنگامى كه عمرم در راه انجام فرمان تو به كار رود, به من عمر ده, و هرگاه عمرم چراگاه شيطان گردد, مرا بميران.
روايت شده: در عصر امام سجاد(علیه السلام) در مدينه دلقك بازى بود كه با كارهاى بيهوده, مردم را مى خندانيد و گاه اظهار مى كرد كه اين مرد (اشاره به امام سجاد عليه السلام) مرا خسته كرده, هرچه توان داشتم نتوانستم او را بخندانم. روزى همين دلقك از پشت سر امام سجاد(علیه السلام) حركت كرد و عباى آن حضرت را از دوش مباركش گرفت, امام(علیه السلام) به او اعتنا نكرد. همراهان امام به دنبال او دويدند و عبا را از دستش گرفتند و به محضر امام آوردند. امام سجاد(علیه السلام) پرسيد: اين شخص كيست؟ عرض كردند: دلقكى از اهالى مدينه است كه مردم را به اين گونه كارها مى خنداند . امام سجاد(علیه السلام) فرمود: به او بگوييد: ((ان الله يوما يخسر فيه المبطلون))( ابن شهر آشوب, مناقب آل ابيطالب, ج4, ص158, جمله ((و خسر هنا لك المبطلون)) در آيه 78 سوره مبارکه غافر آمده است. (خداوند داراى روزى است (قيامت) كه بيهوده كاران در آن روز زيان مى بينند.
اين روايات كه گلچينى از روايات بى شمار پيرامون دورى از لغو است, بيانگر اهميت اين موضوع و تإكيد پيامبر(صل الله و علیه و آله) و امامان(علیهماسلام) در ترك بيهودگى, لودگى و هرگونه كارهاى غير مفيد و سرگرمى هاى بى فايده است. در ضمن حاكى از آن است كه فرصت و وقت, بسيار عزيز و ارزشمند است, نبايد آن را در راه هاى باطل, و يا در راهى كه بى فايده است تلف نمود.
<-PollItems->
<-PollName->
1- بدانید که نماز مهمانسرای خداست در زمینی که برای شایستگان رحمتش در هرروز پنج مرتبه آماده می سازد چهل سخن از پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم)
برگرفته از کتاب عبد شکور تالیف آقایان محمدرضامختاری و سیدجوادبهشتی صفحه 136
2- خداوند چیزی برتر از توحید ونماز راواجب نکرده است اگر چیزی برتر از نماز بود آن رابرفرشتگانش واجب می کردفرشتگانی که برخی در رکوع و برخی در سجودند.
چهل سخن از پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم)
برگرفته از کتاب عبد شکور تالیف آقایان محمدرضامختاری و سیدجوادبهشتی صفحه 136
<-PollItems->
<-PollName->
چرا بايد خدا را عبادت كنيم؟ و چرا اين عبادت حتما بايد بصورت نماز باشد؟ مگر نماز چه ويژگيهايي دارد؟
نماز و اسرار تربيتي آن
• نماز موجب ياد خداست:
ياد خدا بهترين وسيله براي خويشتن داري و كنترل غرايز سركش و جلوگيري از روح طغيان است. «نمازگزار» همواره به ياد خدا ميباشد، خدايي كه از تمام كارهاي كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدايي كه از آنچه در زواياي روان ما وجود دارد و يا از انديشه ما ميگذارد، مطلع و باخبر است و كمترين اثر ياد خدا اين است كه به خودكامگي انسان و هوسهاي وي اعتدال ميبخشد، چنان كه غفلت از ياد خدا و بي خبري از پاداشها و كيفرهاي او، موجب تيرگي عقل و خرد و كم فروغي آن ميشود.
انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و كردار خود نميانديشد و براي ارضاي تمايلات و غرايز سركش خود حد و مرزي را نميشناسد و اين نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به ياد خدا مياندازد و تيرگي غفلت را از روح و روانش پاك ميسازد.
به راستي، انسان كه پايه حكومت غرايز در كانون وجود او مستحكم است، بهترين راه براي كنترل غرايز و خواستهاي مرزنشناس او همان ياد خدا، ياد كيفرهاي خطاكاران و حسابهاي دقيق و اشتباهناپذير آن ميباشد. از اين نظر قرآن يكي از اسرار نماز را ياد خدا معرفي ميكند: «اقم الصلوة لذكري؛ نماز را براي ياد من بپادار!» (1)
• دوري از گناه:
نمازگزار ناچار است كه براي صحت و قبولي نماز خود از بسياري از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، يكي از شرايط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسايلي است كه درآن به كار ميرود، مانند آب وضو و غسل، جامهاي كه با آن نماز ميگزارد و مكان نمازگزار، اين موضوع سبب ميشود كه گرد حرام نرود و در كار و كسب خود از هر نوع حرام اجتناب نمايد؛ زيرا بسيار مشكل است كه يك فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقيد شود و در موارد ديگر بي پروا باشد.
گويا آيه زير به همين نكته اشاره ميكند و ميفرمايد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشأ و المنكر؛ كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز ميدارد.» (2)
بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد كه شرط قبولي نماز در پيشگاه خداوند اين است كه نمازگزار زكات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غيبت نكند؛ از تكبر و حسد بپرهيزد؛ از مشروبات الكلي اجتناب نمايد و با حضور قلب و توجه و نيت پاك به درگاه خدا رو آورد و به اين ترتيب نمازگزار حقيقي ناگزير است تمام اين امور را رعايت كند. روي همين جهات، پيامبر گرامي ما(صلياللهعليهوآله) ميفرمايد: نماز چون نهر آب صافي است كه انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و كثيف نميشود. همچنين كسي كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در اين چشمه صاف معنوي شست و شو دهد، هرگز آلودگي گناه بر دل و جان او نمينشيند.
آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه ميتواند نشانه كوچكي از اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد
لطفا بقیه را در ادامه مطالب مطالعه فرمایید:.
<-PollItems->
<-PollName->
بسمه تعالی
احادیثی گهربار درباره نماز از پیامبراعظم صل الله و علیه و آله جهت استفاده شما دوستان وبلاگ امید است با استعانت از خداوند جهت برپایی این فریضه الهی و سپاس گذاری از نعمات بی کران حی بلا منازع خداوند بی کران ، به هرچه باشکوهتر برگزار کردن این فریضه اهتمام بورزیم . التماس دعا
1- نماز انسان نوری در دل اوست پس هرکس می خواهد دلش را نورانی کند .
چهل سخن از پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم)
برگرفته از کتاب عبد شکور تالیف آقایان محمدرضامختاری و سیدجوادبهشتی صفحه 136
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَلا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الأمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ . سوره مبارکه نور آیه 35
خدا، نورآسمانها و زمین است، مثل نورالهی، همچون مشکاتی است، که در آن چراغی پرفروغ باشد، و آن چراغ در میان حبابی بلورین قرار داشته باشد، که آن حباب همچون ستارهای درّی و درخشان است، این چراغ، از درخت پر برکت زیتون برافروخته میشود، که نه شرقی و نه غربی است؛ آن روغن چنان شفاف و زلال است، که نزدیک است هنوز به آتش نرسیده شعلهور گردد؛ نوری است بر فراز نور دیگر، و خدا هر کس را که بخواهد به نور خویش هدایت خواهد کرد، و خدا این گونه برای مردم ـ هوشمند ـ مثل میآورد، وخدا به هر چیزی علیم و آگاه است.
بسم الله نور، بسم الله نورالنور.......... بنام خدائی که نور عالم است ، بنام خدائی که نور نور عالم است ، بنام خدائی که نورفوق نور است ، ....... ، بنام خدائی که نور را از نور خود آفرید ، ستایش از آن خدائیست که نور را از نور بیافریدو... .
((حرزحضرت فاطمه سلام الله علیها ، مفاتیح الجنان ))
نماز تشکر از چنین نوری است ،
<-PollItems->
<-PollName->
متشکرم از دوستان که از این وبلاگ دیدن می کنند لطفا دوستان عزیز جهت اظهار تشکر و نیز ارائه پاسخ از طرف اینجانب ایمیل خود را نیز ثبت کنند و یا نوشته و برای مدیریت این وبلاگ ارسال فرمایید متشکرم
<-PollItems->
<-PollName->